اعمال خشونتبار در کردستان و مجهولات حاصل از آن
کاوه جوانمرد
رخدادهای نامتعارف و قریبالوقوع از گذشته تا کنون کردستان
را آماجگاه تلاطمهای کوبنده و مخرب خور قرار داده است،
سرزمینی که همواره به عنوان قربانی و قربانگاه و بازیچهی
سیاستهای
سرکوبگرانه حاکمیتهای قدرت قرار گرفته است. در این میان
ایجاد فضای رعب و وحشت از طریق اعمال خشونتآمیز همچون
بمبگذاری یا اقدامات مسلحانهی مشکوک از سوی معارضان و یا
عوامل حاکمیت به ابزار و ترفندی در جهت هر چه بیشتر سرکوب
کردن مردم این منطقه توسط حکومت مبدل گشته. به محض وقوع
چنین اتفاقاتی در منطقهی کردستان تفاسیر متناقض و ناهمگون
از سوی جناحهای مختلف سیاسی و متقابلا حکومت آغاز گردیده
و هر کدام به نحوی از انحاء طرف مقابل را متخاصم و متهم
قلمداد میکنند، البته بسترسازی با اهداف سیاسی از سوی
حاکمیت قدرت، خلق چنین فضایی را در کردستان فراهم ساخته
است. در تازهترین مورد میتوان به درگیری مسلحانه چند فرد
مجهولالهویه و نیروی انتظامی در سنندج اشاره کرد که چگونه
جناحهای مختلف و از جملهی آنها خود حاکمیت چگونه به رانت
سیاسی در راستای منافع خود پرداخته و به گونهای به تفسیر
و تحلیل رویداد پرداخته که در خوش باورانهترین حالت ممکن
هیچ نقطهی کور و یا مبهمی در این مسئله از دیدگاه مخاطب
وجود نداشته و همه چیز واضع و مبرهن مینمایاند. در این
حالت طبق روال همیشگی رژیم جمهوری اسلامی از فنون منسوخ
خود بهره جسته تا با سوء استفاده از وضعیت موجود دامنهی
سرکوبها و فشارهای اقتصادی و سیاسی خود بر ملت را افزایش
بدهد، بازتولید این نوع اعمال خشونتآمیز را میتوان در
تسریع بخشیدن اجرای احکام اعدام زندانیان سیاسی و هر چه
بیشتر میلیتار کردن فضای کردستان مشاهده نمود. از دیگر سو
نیز توقف در معادلات اقتصادی و ایجاد رکود مضاعف به
بهانهی عدول به اصطلاح امنیت که در نوع خود فقط مسدودکردن
پرداخت وامهای پربهره بانکی آن به ملت کرد مرتبط میباشد
تأثیرات و خللهایی را در اموراتشان ایجاد میکند. پس از
فرصت طلبیهای سیاسی حاکمیت عدهای از صاحبنظران و مفسران
سیاسی مخالف در داخل و خارج به گونهای روایتآمیز مسائل
را مورد تفحص قرار میدهند که انگار حافظهی تاریخی خود را
به کلی از دست دادهاند و از چنین اعمالی را در حالی به
ضرر امنیت و منافع کردستان تلقی میکنند که انگار کردستان
هیچگاه فضای امنیتی و میلیتاری را به رخسار خود ندیده
است، اگر فضای کردستان با اینگونه اعمال امنیتی و پلیسی
میشود، پس در عصر یک روز عادی یگان پلیسویژه با تمامی
ادوات ضدشورش در میدان شهر به چه دلیل حضور دارند.
آیا حضور اکیپهای نظامی به صورت مستمر و دائمی در سطح شهر
حاکی از چگونه فضایی میباشد؟ در یک دیدگاه کلی میتوان
گفت که طی چند مدت اخیر حکومت تلاش فراوانی را به کاربست
تا در حاشیهی ناآرامیهای اعتراض به نتیجه انتخابات
ریاستجمهوری توپ قائله را به دروازه کردستان ختم کند و
با ایجاد تشنبح بر چسپ قدیمی ناامنی را بر پیشانیاش بکوبد
اما در این راه هیچ فرازی را بدست نیاورد و شاهدیم که
چگونه مدتی است بروز عملکردهای خشونتبار از بمبگذاری
مهاباد گرفته تا درگیری سنندج به پتانسیلی در راستای اهداف
سرکوبگرانه رژیم مبدل شده است. آنچه در چنین وضعیتی جای
هیچ نوع مجادله و بحثی را بر خود نمیتابد اصلاح امنیتیتر
شدن فضای کردستان است، چون از اوان انقلاب 57 تاکنون
کردستان همواره در یک فضای پلیسی و امنیتی به سربرده است
که مستدلترین سند در این باره شعار انتخاباتی شخصی بود که
خود هشت سال در حساسترین شرایط سکان نخستوزیری ایران را
به عهده داشته و در آن زمان به بهانه تثبیت امنیت، مردم
کردستان را به زیر چکمههای نظامیان کشانده و دلیل این کار
برقراری امنیت در کردستان عنوان میکرد. شعار این شخص در
دوران انتخابات رفع دیدگاه امنیتی مسئولین از مناطق
کردنشین به مردم کردستان بود. یعنی پس از گذشت سیو سه سال
از استقرار حکومت جمهوری اسلامی یکی از برجستهترین
چهرههای وابسته به خود حکومت معترف به نوع دیدگاه حاکمان
به ناامن بودن و امنیتی بودن کردستان است. کردستانی که در
واقعیت از دیدگاه سردمداران قدرت همواره به عنوان یک
منطقهی عملیاتی و ویژه قلمداد میگردد. مورد تظلم
قرارگرفتن مردم کرد و بدیهی بودن سرکوبشان توسط رژیم عیان
و شفاف است، اما نکته نه چندان مبهم در بروز چنین مسائلی
این است که آیا این نوع سیاست با چه هدفی به صورت
سلسلهوار دنباله پیدا میکند و آیا بهرهبرداری نهایی
عاید چه کسی خواهد شد؟