بەخێر بێن بۆ ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان"                                ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان" ماڵپەڕی‌ هەموو كورد‌و كوردستانییەكە


ده‌سپێك
هه‌ڵۆی‌ كوردستان
سیاسه‌ت
كۆمه‌ڵایه‌تی‌
ئه‌ده‌ب‌و هونه‌ر
وتووێژ
شه‌هیدان
كتێب
سروود‌و وته‌ی‌ به‌نرخ
وێنه
فارسی
ئارشیو
پێوه‌ندی‌
لینك
 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیانیه ی کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال

در محکوميت سياست زبان کشی و فرهنگ ستيزى حاکم درایران

 

روز اول مهرماه هر سال در کشور ایران، در واقع روز ورود کودکان از فرهنگ (زبان و دین) توأم با عشق و محبت خانواده و اجتماع خود، به فرهنگ هشتاد و شش سالۀ حاکم، رسمی و انحصاری بر جامعه ايران است.

آموزش و تحصيل ابتدائى اگر همسو با فرهنگ خانواده و محیط رشد و بازی کودک باشد، موضوع آموزش علامت خوانی (صدا دارها وحروف بی صدا) و ياد دادن خواندن و نوشتن نوباوگان به زبان مادری خود که واژه های آن را بخوبی می شناسند، استعدادهای نهفتۀ کودکان را که ثروت واقعی و تضمین کنندۀ آیندۀ هرملت و کشوری هستند سبب خواهد گشت.

بقول سعدى شيرازى: درس معلم اربود زمزمۀ محبّتی جمعه بمکتب آورد طفل گریزپای را

اما نوباوگانى که فرهنگ (زبان و دین) خانوادگی و اجتماعی آنها، با فرهنگ رسمی و انحصاری حاکم، متفاوت بوده و روز ورود به مدرسه، با کسانی (بصورت: مدیر، ناظم و معلم )، روبرو شوند که بجای درس محبت، به نمودِ زورگوئی و زبان نفهمی(يعنى زبان مادرى کودکان) ظاهر گردند، فضاى يادگيرى و یاددادنِ علامت خوانی به کودکان، جاى خود را به محيطى توأم با تنش و خشونت ميان کودک و معلم مي دهد.بدین ترتیب برای این کودکان، مدرسه مبدل به شکنجه گاه شده، و علامت خوانی، جای خود را به یادگیری زبان دیگر، و یادگیری از روی صداهاى آن زبان ناآشنا می دهد، که با خانواده و محیط بازی وزندگی کودک و اجتماعش، کاملاً بیگانه است.

طبیعی است چنین کودکانی به تزلزل شخصیت و بی اعتمادی نسبت به خویش و آنچه مربوط به فرهنگ خانوادگی و ملی شان است، دچارمی شوند. نتیجه و محصول چنین آموزشِ پُرخشونت و دیکتاتورپَروری! یا به ازخود بیگانگیِ فردِ تحصیل کرده نسبت به فرهنگ و ملت خویش می انجامد، و یا در مقايسه با حاکميت و رسميت نظام تک فرهنگی تک زبانی و تک دینى کنونی، آن فرد عمری را با احساس گناه ناکرده تولد درميان مردمانى با زبان، فرهنگ و مذهب غیررسمی ، با درون گرائی و خودخوری سرمی کند; و یا در بهترين حالت، برعلیه این توحش عریان سیاسی- فرهنگی، یعنی انحصارطلبی زبانی- دینی حاکم، عصیان می کنند، و برای تحقق دموکراسی (آزادی و برابری) درکناردیگرآزادیخواهان ازپا نمی نشینند.

مبارزه با زبان کُشی که مترادف با فرهنگ کُشی و نسل کشى آرام و تدريجى مليتهاى ساکن ايران است، وظیفۀ هر انسان متمدن، آزاده و آزادیخواه مي باشد. ما در کنگره مليتهاى ايران فدرال پوينده راه خود بوده و به وظیفۀ انسانی و وجدانی خود عمل می کنیم، اما انتظار همراهی شخصیت های آزادیخواه فارسی زبان با حافظ آزاده، و در پیوستن به نهضتِ رسمیت یافتنِ آموزش نوباوگان به زبان مادری در ایران، و زدودن این ننگ هشتاد و شش ساله زبان کُشی و فرهنگ ستیزی، از دامن کشور ایران و ملت فارس را داريم.

 یکی است ترکی و تازی در این معامله حافظ    حدیث عشق بیان کن به هرزبان که تو دانی

 

کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال

 

 

 

 

لاپه‌ڕه‌ی‌ سه‌ره‌كی‌

پێوه‌ندی‌ له‌گه‌ڵ‌ هه‌ڵۆی‌ كوردستان

بڵاوکردنه‌وه‌ی بابه‌ته‌کانی ئه‌م ماڵپه‌ڕه به‌ بێ ئاماژه به ماڵپه‌ڕی‌ "هه‌ڵۆی‌ كوردستان"‌ قه‌ده‌غه‌یه

Copyright © www.heloykurdistan.com