بیانیه ی کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال
در محکوميت سياست زبان کشی و فرهنگ ستيزى حاکم درایران
روز
اول مهرماه هر سال در کشور ایران، در واقع روز ورود کودکان
از فرهنگ (زبان و دین) توأم با عشق و محبت خانواده و
اجتماع خود، به فرهنگ هشتاد و شش سالۀ حاکم، رسمی و
انحصاری بر جامعه ايران است.
آموزش و تحصيل ابتدائى اگر همسو با فرهنگ خانواده و محیط
رشد و بازی کودک باشد، موضوع آموزش علامت خوانی (صدا دارها
وحروف بی صدا) و ياد دادن خواندن و نوشتن نوباوگان به زبان
مادری خود که واژه های آن را بخوبی می شناسند، استعدادهای
نهفتۀ کودکان را که ثروت واقعی و تضمین کنندۀ آیندۀ هرملت
و کشوری هستند سبب خواهد گشت.
بقول سعدى شيرازى: درس معلم اربود زمزمۀ محبّتی جمعه بمکتب
آورد طفل گریزپای را
اما نوباوگانى که فرهنگ (زبان و دین) خانوادگی و اجتماعی
آنها، با فرهنگ رسمی و انحصاری حاکم، متفاوت بوده و روز
ورود به مدرسه، با کسانی (بصورت: مدیر، ناظم و معلم )،
روبرو شوند که بجای درس محبت، به نمودِ زورگوئی و زبان
نفهمی(يعنى زبان مادرى کودکان) ظاهر گردند، فضاى يادگيرى و
یاددادنِ علامت خوانی به کودکان، جاى خود را به محيطى توأم
با تنش و خشونت ميان کودک و معلم مي دهد.بدین ترتیب برای
این کودکان، مدرسه مبدل به شکنجه گاه شده، و علامت خوانی،
جای خود را به یادگیری زبان دیگر، و یادگیری از روی صداهاى
آن زبان ناآشنا می دهد، که با خانواده و محیط بازی وزندگی
کودک و اجتماعش، کاملاً بیگانه است.
طبیعی است چنین کودکانی به تزلزل شخصیت و بی اعتمادی نسبت
به خویش و آنچه مربوط به فرهنگ خانوادگی و ملی شان است،
دچارمی شوند. نتیجه و محصول چنین آموزشِ پُرخشونت و
دیکتاتورپَروری! یا به ازخود بیگانگیِ فردِ تحصیل کرده
نسبت به فرهنگ و ملت خویش می انجامد، و یا در مقايسه با
حاکميت و رسميت نظام تک فرهنگی تک زبانی و تک دینى کنونی،
آن فرد عمری را با احساس گناه ناکرده تولد درميان مردمانى
با زبان، فرهنگ و مذهب غیررسمی ، با درون گرائی و خودخوری
سرمی کند; و یا در بهترين حالت، برعلیه این توحش عریان
سیاسی- فرهنگی، یعنی انحصارطلبی زبانی- دینی حاکم، عصیان
می کنند، و برای تحقق دموکراسی (آزادی و برابری)
درکناردیگرآزادیخواهان ازپا نمی نشینند.
مبارزه با زبان کُشی که مترادف با فرهنگ کُشی و نسل کشى
آرام و تدريجى مليتهاى ساکن ايران است، وظیفۀ هر انسان
متمدن، آزاده و آزادیخواه مي باشد. ما در کنگره مليتهاى
ايران فدرال پوينده راه خود بوده و به وظیفۀ انسانی و
وجدانی خود عمل می کنیم، اما انتظار همراهی شخصیت های
آزادیخواه فارسی زبان با حافظ آزاده، و در پیوستن به نهضتِ
رسمیت یافتنِ آموزش نوباوگان به زبان مادری در ایران، و
زدودن این ننگ هشتاد و شش ساله زبان کُشی و فرهنگ ستیزی،
از دامن کشور ایران و ملت فارس را داريم.
یکی
است ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن به هرزبان که تو دانی
کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال