بەخێر بێن بۆ ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان"                                ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان" ماڵپەڕی‌ هەموو كورد‌و كوردستانییەكە


ده‌سپێك
هه‌ڵۆی‌ كوردستان
سیاسه‌ت
كۆمه‌ڵایه‌تی‌
ئه‌ده‌ب‌و هونه‌ر
وتووێژ
شه‌هیدان
كتێب
سروود‌و وته‌ی‌ به‌نرخ
وێنه
فارسی
ئارشیو
پێوه‌ندی‌
لینك
 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دکتر کندال نزان: دکتر شرفکندی سیاستمداری توانمند و بزرگ، انسانی بی‌آلایش و دارای سعه‌ی صدر بود

 

 کندال نزان

دکتر کندال نزان، متولد و اهل کردستان ترکیه و فارغ‏التحصیل رشته ‏ی فیزیک در کشور فرانسه است. وی در حال حاضر رئیس انستیتوی کرد در پاریس می‏باشد. ایشان از دوستان صمیمی و نزدیک دو رهبر شهید حزب دمکرات کردستان ایران، دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی به شمار می‏رود. به مناسبت هجدهمین سالگرد ترور دکتر صادق شرفکندی، روزنامه‏ی "‏کوردستان"‏ مصاحبه ‏ای با ایشان ترتیب داده که نظر خوانندگان گرامی را به آن جلب می‏نماییم.

س: جناب دکتر کندال نزان، برای ورود به بحث‌مان، از چگونگی آشنایی خود با دکتر شرفکندی برایمان بگویید.

ک.ن: در سالهای 1970، تعداد کردها و بويژه دانشجویان کرد مقیم فرانسه اندک بود. در نوروز سال 1970، تعدادی از دانشجویان در 11 مارس دور هم جمع شدیم. در مجموع ما 12 دانشجو از بخشهای شمال، جنوب و غرب کردستان بودیم. ما مطلع بودیم که تعدادی دانشجوی کرد ایرانی در پاریس تحصیل می‌کنند، ولی آن زمان ترس از ساواک به اندازه‌ای فراوان بود که آنها تا حدودی از شرکت در این نشستها خودداری می‌کردند، حتی آنها اعتماد چندانی به کردهای جنوب (عراق) نداشتند، آن‌هم به دلیل روابط میان شاه ایران و جنبش کردهای جنوب بود.

من از پروفسور ژویس بلو "joyce blau" شنیده بودم که یکی از برادران شاعر پر آوازه کرد "هژار" در پاریس مشغول تدوین و آماده نمودن پایان‌نامه دکترای خویش در رشته شیمی می‌باشد، که فردی باهوش، با ذکاوت و میهن‌دوست است. ژویس خود از طریق "ماموستا هژار" با او آشنا گردیده بود. مدت زیادی سپری شد، ولی به دلیل این که هر دوی ما سرگرم تحصیل بودیم، فرصت دیدار و آشنایی برایمان فراهم نگشت.

بعدها در یکی از روزهای تابستان سال 1976، من از دکتر قاسملو سراغ د. صادق را گرفتم و از او خواستم که ما را با هم آشنا کند. د. قاسملو تازه به پاریس آمده بود. بعد از چند روز با همدیگر به منزل زنده‌یاد نازی شفیعی رفتیم. دکتر شرفکندی قبل از ما به آنجا رفته بود و ما برای نخستین بار در آنجا با همدیگر آشنا شدیم.

شبی به یادماندنی را با هم گذراندیم، قبل از آنکه به ایران بازگردد چندین بار دیگر همدیگر را ملاقات نمودیم و با همدیگر به گفتگو پرداختیم. او انسانی بسیار دلسوز، دل قوی و جذاب و روشنفکری فهمیده و میهن‌دوست بود. ما به دوستانی صمیمی تبدیل شدیم.

س: به عنوان یار سوم، رابطه د. قاسملو و د. شرفکندی را چگونه می‌دیدید و چقدر از فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی آنها مطلع بودید؟

ک.ن: د. قاسملو دوست محبوب و صمیمی من بود، ما بر سر خیلی از مسائل با هم به صحبت می‌نشستیم. ولی در دوران مبارزات مخفیانه سیاسی، هیچ وقت از دکتر سئوال نکردم که: مسئولان حزب دمکرات کردستان ایران چه کسانی هستند، به چه مشغولند، او بارها از مسئولانی که در آن زمان در زندان بودند برایم سخن می‌گفت، از جمله زنده یاد عزیز یوسفی و غنی بلوریان. من برای آزادی آنها از زندان در روزنامه‌های فرانسوی مانند "liberation" چند مقاله و اطلاعیه را منتشر نمودم. من مشاهده می‌کردم که د. قاسملو و د. صادق به خوبی همدیگر را می‌شناسند، ولی نه از دکتر قاسملو و نه از شرفکندی سئوال نکردم که با همدیگر همکاری سیاسی دارند یا نه. ولی من احتمال می‌دادم که با هم ارتباط داشته باشند و زمانی که د. شرفکندی به ایران بازگشت در کنار کار و امور دانشگاه و تدریس، فعالیت سیاسی نیز انجام می‌داد.

وقتی که من در پایان ماه مارس سال 1979 برای نخستین بار به ایران رفتم، دیدم که احتمالم درست بوده است زیرا د. قاسملو و دکتر شرفکندی هر دو با هم برای استقبال از من به فرودگاه تهران آمده بودند. من به قصد شناساندن وضعیت جدید کردستان ایران به همراه خود خبرنگار تلویزیون "TF" فرانسه را برده بودم.

ما با هم روزهای خوبی را در تهران گذراندیم. او رهبر و میزبان خوبی بود. بعد من به همراه خبرنگار تلویزیون "TF" به کردستان ایران رفته و به مدت دو هفته در آنجا بودیم.

بعد از بازگشت به فرانسه ما چند گزارش در مورد شرایط و وضعیت کردستان در زمان انتخابات و جنگ نقده آماده نمودیم که آنها را پخش نمودیم. ما به صورت مخفی به کردستان عراق رفتیم و در آنجا نیز گزارشی در مورد تخریب و نابود کردن روستاها آماده کردیم و برای اولین بار در تلویزیون‌های اروپایی آن را پخش نمودیم.

س: ارتباط و دوستی شما به عنوان سه فعال سیاسی کرد در خارج از کشور تا چه اندازه‌ای در مطرح نمودن مسئله کرد در اجلاس و نشست‌های خارجیان تأثیرگذار بوده است، نمونه‌ای را برایمان ذکر کنید؟

ک.ن: بعد از سال 1971 به صورت مستمر من با د. شرفکندی در ارتباط بودم. به ویژه برای فرستادن روزنامه‌نگاران و پزشکان فرانسوی و اروپایی به نزد آنها. خاطرات آن سالها بسیار است. یکی از آن خاطرات که از منظر سیاسی نیز حائز اهمیت است، کنگره حزب سوسیالیست فرانسه در سال 1980 می‌‌باشد که کنگره‌ای بسیار مهم بود.زیرا برای نخستین بار در تاریخ فرانسه بود که حزبی چپ در فرانسه در انتخابات پیروز می‌شد.

فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه شد. این نیز رویدادی بسیار مهم برای فرانسه و جهان بود. به همین خاطر هیئت‌های بلند پایه‌ای از سراسر جهان در کنگره شرکت کردند.

رابطه من با حزب سوسیالیست و به‌ویژه با دبیرکل این حزب، لیونل ژوسپن "Lionel Jospen" و مسئول روابط بین‌الملل این حزب، خانم ورونیکا نیرتز "Veroniqve Neiertz" بسیار خوب بود. به همین خاطر نیز به آنها گفتم که در این برهه‌ی تاریخی یک هیئت کردی را نیز به کنگره دعوت نمایید. این اقدام شما پشتوانه‌ای معنوی برای مسئله کرد است. به دلیل اینکه احزاب سیاسی زیاد شناخته شده نبودند و روابط میان آنها عادی نبود، ما بر تشکیل "هیئت ملی کرد" با مسئولیت من به اتفاق نظر رسیدیم. من دکتر قاسملو را مطلع ساختم و او نیز از این اقدام بسیار خوشنود شد. دکتر گفت این یک موفقیت بزرگ سیاسی است و دکتر شرفکندی را به عنوان نماینده‌ی حدکا برای شرکت در این کنگره تعیین کردند. ما "عمر شیخ موس" را به نمایندگی از کردهای "غرب کردستان" و "احمد بامرنی" را به نمایندگی از کردهای "جنوب کردستان" انتخاب کردیم.

در آن کنگره میان خود تقسیم کار نمودیم، هر کسی با هر جناح سیاسی یا عضوی از احزاب خارجی برخورد می‌کرد لازم بود با او رابطه برقرار نموده و اطلاعاتی را در مورد کردستان در اختیار او بگذارد. در روز نخست دیدم که آنقدر مورد توجه قرار نمی‌گیریم. روز دوم اتفاقی رخ داد. در سالنی که برای هیئت‌های بین‌المللی تعیین شده بود، دودی برخاست، مردم همه دور هم تجمع کردند، گفتند بمبی را پرتاب نموده‌اند، ناگهان همگان خود را بر زمین انداختند و زیر میزها پنهان شدند. با عجله به حفاظت از اشخاص مشهور و بلندپایه کشور اتحاد جماهیر شوروی و تعدادی کشور دیگر پرداختند. ناگهان صدای یکی از مسئولین بلند پایه و مشهور حزب کمونیست ایتالیا به نام "جیان کارلو پاجیتا" را که از قهرمانان مبارزه با فاشیسم بود، شنیدیم که فریاد می‌زد و می‌گفت: "این ترسوها را ببینید که ادعای برپایی انقلاب جهانی را دارند، اما با دیدن اندکی دود، خود را بر زمین انداخته و در زیر میز خود را پنهان می‌نمایند."

من و دکتر شرفکندی در حالت ایستاده سرگرم صحبت بودیم و اطلاعی از ماجرا نداشتیم که ناگهان با صدای پاجیتا متوجه شدیم و دریافتیم که فقط ما 3 تن هنوز سرپا ایستاده بودیم (دو دوست دیگر ما در بیرون از سالن و در کافه تریا مانده بودند).

آن شب تلویزیون‌ها و روز بعد نیز روزنامه‌ها تصاویر هر سه نفر (سه قهرمان شجاع کنگره) را پخش و منتشر نمودند که باعث ایجاد شهرت فراوانی برای ما شد، کسانی که به ما اعتنایی نمی‌کردند، از آن پس نزدمان آمده و به ما تبریک می‌گفتند، با ما تماس گرفته و خواهان اطلاعاتی در مورد کردها می‌شدند. هر چقدر که می‌گفتیم ما به این دلیل سرپا ایستاده بودیم که اطلاعی از ماجرا نداشتیم، کسی باور نمی‌کرد و می‌گفتند: "کردها نوادگان صلاح‌الدین ایوبی هستند آنان، هم شجاع و هم متواضع هستند."

به‌طور خلاصه باید بگویم حضور ما در این کنگره بسیار مثمرثمر بوده و راه برای ایجاد ارتباط با احزاب سوسیالیست اروپایی و برخی از کشورهای دیگر هموار نمود.

س: ارتباط دکتر سعید با نیروهای سیاسی، روشنفکران و روزنامه‌نگاران خارجی چگونه بود و به‌طور کلی دیدگاه جنابعالی درباره فلسفه‌ی زندگی و مبارزات سیاسی دکتر سعید چیست؟

ج: دکتر شرفکندی به عنوان دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران توانسته بود روابط حزب در خارج از کشور را توسعه و استحکام بخشد. ایشان در فرانسه، میان نیروهای سیاسی، روشنفکران کرد، پزشکان و روزنامه‌نگاران فرانسوی از محبوبیت و احترام فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. در انترناسیونال سوسیالیست هم شناخته شده بود و توانسته بود تا حدی خلاء ناشی از شهادت دکتر قاسملو را جبران نماید. به‌همین دلیل شرفکندی تبدیل به نقطه‌ی امیدی برای کردهای ایران و کلیت مسئله‌ی کرد شده بود. رابطه‌ی ما دوستانه و برادرانه بود، هرگاه که به پاریس می‌آمد مفصلاً در مورد مسائل گوناگون به بحث می‌پرداختیم. در تیرماه 1990 انستیتوی کرد به همراه انستیتوی مارکسیسم ـ لنینیسم اتحاد شوری سابق در مسکو، در رابطه با مسائل ایران کنفرانس بزرگی ترتیب داده بود. نزدیک به 1500 تن در این کنفرانس حضور داشتند.

ما نیز دکتر شرفکندی را رسماً به این کنفرانس دعوت نمودیم و ایشان در این کنفرانس سخنرانی مبسوطی ایراد نمود. همچنین با کردهای شوروی و مقامات روسی نیز تماس‌هایی بر قرار نمود.

به‌طور خلاصه، تا آنجا که از دستمان بر می‌آمد و برایمان مقدور بود، سعی می‌کردیم دکتر شرفکندی را به جهان خارج معرفی کنیم، همچنین در سایه‌ی دکتر سعید، اوضاع کردستان ایران و مسئله‌ی کرد را نیز بیش از پیش به جهانیان بشناسانیم.

آخرین دیدار ما در شهریورماه سال 1371 در پاریس و قبل از آن بود که به قصد حضور در کنگره‌ی انترناسیونال سوسیالیست عازم برلین شود. ایشان مایل بودند که با همدیگر دیدار و گفتگو نماییم. لذا در قهوه‌خانه‌ای در نزدیکی میدان "Chateelet" پاریس با یکدیگر دیدار نمودیم. من دقایقی پیش از موعد مقرر در آنجا حاضر بودم، دیدم که به تنهایی از مترو خارج شده و به سوی من آمد. بسیار از دستش عصبانی شدم و به وی گفتم "کاک صادق، چرا این اشتباهات را تکرار می‌کنید، شما رهبر یک حزب بزرگ کرد هستید، رهبر یک ملت هستید، علیه یک رژیم خون‌آشام و آدمکش مبارزه می‌کنید، نباید مانند یک دانشجوی عادی یا یک انسان مستقل و ساده مثل من با مترو تردد نمایید. مرگ پیش روی همه‌ی ماست، اما انسان نباید به‌همین سادگی موجب خوشحالی دشمنان ومعاندان خویش گردد." با خنده پاسخ داد: "کاک کندال نگران نباش، مشکلی پیش نمی‌آید، هنگامی که دشمن اطلاعی از برنامه‌های من ندارد، قادر به انجام هیچ کاری نیست، از سوی دیگر اگر رژیم بخواهد کسی را ترور کند، راه چاره‌ای وجود ندارد، زیرا پروژه‌ی خود را به انجام خواهد رساند مانند نمونه‌ی شاپور بختیار."

فلسفه‌ی زندگی و مبارزات دکتر شرفکندی به صورت اجمالی اینچنین بود، او روشنفکر و سیاستمداری توانمند و بزرگ، اما انسانی بسیار بی آلایش و با سعه‌ی‌صدر فراوان بود.

بی‌آلایشی و سعه‌ی‌صدر در کشورهای دمکراتیک از قبیل کشورهای اروپایی یک افتخار است، اما در کشورهای خاورمیانه خونین که کشتن تبدیل به هدف رژیم‌های دیکتاتور گردیده، نوعی کاستی و اشتباه سیاسی است. نباید این را هیچ‌گاه از یاد ببریم که ما بر سر سفره‌ی گرگها هستیم.

شهادت دکتر شرفکندی برای تمامی آحاد ملت کرد ضربه‌ی سنگینی بود، ملت کرد نام این رهبر بزرگ را در تاریخ مبارزات رهایی بخش خود به همراه پیشوا قاضی محمد و دکتر قاسملو در صفحات افتخار خویش ثبت خواهد نمود.

منبع: ‌روزنامه "کوردستان"، شماره 541

 

 

 

 

لاپه‌ڕه‌ی‌ سه‌ره‌كی‌

پێوه‌ندی‌ له‌گه‌ڵ‌ هه‌ڵۆی‌ كوردستان

بڵاوکردنه‌وه‌ی بابه‌ته‌کانی ئه‌م ماڵپه‌ڕه به‌ بێ ئاماژه به ماڵپه‌ڕی‌ "هه‌ڵۆی‌ كوردستان"‌ قه‌ده‌غه‌یه

Copyright © www.heloykurdistan.com