بەخێر بێن بۆ ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان"                                ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان" ماڵپەڕی‌ هەموو كورد‌و كوردستانییەكە


ده‌سپێك
هه‌ڵۆی‌ كوردستان
سیاسه‌ت
كۆمه‌ڵایه‌تی‌
ئه‌ده‌ب‌و هونه‌ر
وتووێژ
شه‌هیدان
كتێب
سروود‌و وته‌ی‌ به‌نرخ
وێنه
فارسی
ئارشیو
پێوه‌ندی‌
لینك
 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هیچ دغدغه‌ای از انکار حقوق ملی ملیت‏های ایرانی نگران‏ کننده ‏تر نیست

 

حسن شرفی

در ایران کثیرالمله که خود ویژگی مفید و مثبتی در راستای غنای فرهنگی و اقتدار سیاسی می‏باشد، نه تنها رژیم‏های حاکم بر ایران از این موهبت در راستای شکوفایی و رشد فرهنگی بهره نگرفته‏اند، بلکه چنین واقعیت مشهود و سازنده‏ای را به‏عنوان عامل نامساعدی معرفی کرده‏‏اند که خطرآفرین و زیانبار است، به همین جهت در راستای امحای این ملیت‏ها و فرهنگ آنان اقدامات عاجل و استراتژی درازمدتی را تعقیب نموده‏اند تا به خیال خود ایران کثیرالمله را یک ملتی، یک فرهنگی و یک زبانی نمایند و در چهارچوب همین اقدامات و سیاست‏های امحاگرانه از هیچ تلاشی چه به‏لحاظ فرهنگی، چه به لحاظ اداری و حتی توسل به لشکرکشی و سرکوب روی‏گردان نبوده و بعضاً به چنین سیاست و کرداری جنبه قانونی نیز بخشیده و همه این کجروی‏ها، بی‏عدالتی‏ها و سرکوب‏ها را امری کاملاً طبیعی و ثمربخش در راستای حفظ ایران و خدمت به قوام و دوام آن جلوه داده‏اند و تبلیغات مسموم‏کننده‏ای را علیه ملیت‏های ایرانی به‏ راه انداخته‏اند.

در راستای اعمال چنین سیاست و عملکردی چه بسا که شماری از فرزندان ملتی از ملیت‏های ایرانی را در اجرای سیاست‏های خود علیه دیگر ملیت‏ها به عنوان مزدور بکار گرفته تا از اتحاد ملت‏ها در برابر سیاست سرکوب و امحاگرانه خود نه تنها جلوگیری نماید، بلکه به ایجاد خصومت و عداوت میان ملیت‏های همدرد و هم‏خواست دامن زنند و در فضای تفرقه‏افکنی به سهولت به نیات خود نایل آیند.

بخشی از تبلیغات مسموم و گمراه‏کننده رژیم‏ها، پیش کشیدن خطر تجزیه‏ ایران در رابطه با حرکت‏های آزادیخواهانه و حق‏طلبانه‏ی ملیت‏های ایرانی است، چیزی که از اساس با واقعیت در تضاد است و چنین امری تنها به هدف فرار از واقعیت‏ها و گریز از پاسخگویی به مطالبات برحق این ملیت‏ها عنوان می‏گردد.

رژیمهای حاکم بر ایران هرگز به عواقب زیانبار انکار وجود و حقوق ملیت‏ها نیاندیشیده‏ اند و عنوان کردن خطر تجزیه‏ ی خاک ایران نیز که بارها در تاریخ ایران و حتی در نیم قرن اخیر شاهدش بوده‏ایم، موجبی را برای خم به ابرو آوردن رژیمها فراهم نکرده است و عملاً نشان داده‏اند که آنچه موجب دل‏مشغولی آنان است، نه تجزیه‏ ی خاک، بلکه تقسیم قدرت و مشارکت ملیت‏های ایرانی در حاکمیت و حفظ هویت ملی‏اشان است.

از دیگر تبلیغات گمراه‏کننده برای به انحراف‏کشیدن اذهان عمومی از سوی رژیمها، انگشت‏گذاشتن بر ادعاهای برخی از عناصر وابسته به ملیت‏های ایرانی است که نسبت به چهارچوب مناطق تحت سکونت خویش طریق افراط رفته و بعضاً حساسیت ملیت‏های مجاور خود را برانگیخته‏اند و این امری است که رژیم هدفمندانه آنرا ترویج و تبلیغ کرده تا ضمن ایجاد حساسیت‏های بیشتر و ایجاد تفرقه، چنین وانمود سازد که در صورت تحقق و تأمین حقوق ملی و اختیارات محلی این ملیت‏‏ها، مسأله و اختلاف بر سر منطقه یا مناطقی که دو یا چند ملیت‏ توأمان در آن سکونت دارند، بروز خواهد کرد و نزاع‏های طولانی و خونینی را موجب می‏گردد.

در این رابطه: باید پذیرفت که برخی از افراد متعلق به ملیت‏های ایرانی چه حسب تعصبات افراطی و توسعه‏طلبانه‏ی خود و چه در چهارچوب سیاست‏های تفرقه‏افکنانه‏ی رژیم‏ها، بی‏مورد چنین مسأله‏ای را دامن می‏زنند و آب به آسیاب دستگاه تبلیغاتی رژیم می‏ریزند.

ترک‏های آذری و کردها در ایران به لحاظ جمعیت و مناطق تحت سکونت، بزرگترین ملیت‏های ایرانی تحت ستم هستند که در جوار همدیگر زیسته و علائق ویژه‏ای نسبت به همدیگر داشته‏اند. سیر تاریخی این دو ملت نشان داده است که هر زمان هر دو ملت از حقوق خویش محروم و تحت مظالم رژیم‏های حاکم بر ایران بوده‏اند و سعی در نقض حقوقشان شده است، چنین مسائلی بیشتر و جدی‏تر عنوان گردیده و بعضاً در برخی مناطق به حالت‏های ناخواسته و ناخوشایندی نیز کشیده شده است. تأمل در چنین رخدادهای ناگواری هر بار ثابت کرده است که سیاست تفرقه‏افکنانه رژیم‏ها پشت این مسائل بوده و عوامل محرک و اجراکننده‏ی آن نیز مزدوران رژیم‏ها بوده‏اند. برعکس هرگاه در مقاطعی از تاریخ این دو ملت و یا دیگر ملیت‏های ایرانی از تحمل سنگینی مظالم رژیم‏ها فارغ گشته و خود در چهارچوب ایران اما در سرزمین آباء و اجدادی خود حسب اراده ملت‏ها و هویت ملی خود صاحب اداره و اختیارات مناطق محل زیست خود گشته‏اند و امکان تثبیت هویت ملی و شکوفایی فرهنگ خود را یافته‏اند، نه تنها تاریخ چنین اختلاف و جدالهایی را به یاد ندارد (که گویا موجب نگرانی است) بلکه ثابت شده است که بسیار راحت و به دور از هر نوع تشنج و تعصبی و با احترام به حقوق همدیگر در کنار هم زندگی کاملاً مسالمت‏آمیزی داشته‏اند.

نمونه‏ی بارز این حقیقت در تاریخ معاصر میهنمان وجود دو حکومت یعنی "‏حکومت ملی آذربایجان و جمهوری کردستان"‏ است که نه تنها موردی برای اختلاف باقی نگذاشتند، بلکه از اتحاد و اتفاق پایداری نیز که از اندیشه‏ی انساندوستانه و اخوت دو ملت نشأت می‏گرفت، برخوردار بودند و تا زمانی که این دو حکومت پابرجا بودند، دیده نشد برخوردی یا حتی منازعه‏ای بر سر مسائلی که امروزه نگران‏کننده عنوان می‏گردند، صورت پذیرد. این مسأله در مورد دیگر ملیت‏های ایرانی نیز مصداق پیدا می‏کند.

مراجعه به مفاد پیمان اتحاد و برادری جمهوری کردستان و حکومت ملی آذربایجان که در روز سه‏شنبه، 3 اردیبهشت‏ماه سال 1325 خورشیدی، ساعت 5 بعد از ظهر در عمارت ملی آذربایجان و با حضور هیأت جمهوری کردستان به ریاست پیشوا قاضی محمد و هیأت حکومت ملی آذربایجان به ریاست حاج میرزا علی شبستری، رئیس مجلس و سید جعفر پیشه‏وری، نخست وزیر منعقد گردید، صحت مسائل مورد اشاره را تأیید می‏نماید.

حال اگر رهبران دو ملت در 64 سال پیش با درایت و درک ضرورت چنین روابط دوستانه‏ای توانسته‏اند چنین فضای دور از تشنجی را بر روابط خود حاکم گردانند، بدور از منطق است که دو ملت در شرایطی که حکومت دمکراتیکی بر ایران آینده حاکم باشد و تجارب 60 ساله گذشته مد نظر قرار گیرد و راه‏حل متمدنانه‏ی مسائل و منطبق با راه‏کارهای پیشرفته‏ی امروزی در دستور کار باشد، نتوانند بر هر مشکلی که لطمه به منافع و حقوق دیگر ملیت‏های ایرانی وارد سازد، فایق آیند.

از اینها گذشته انکار حقوق انسانی و سیاسی بیش از نیمی از جمعیت ایران به این بهانه که تأمین حقوقشان موجب بروز اختلافات خواهد شد، امری بسیار دور از منطق است. بویژه که احتمال هیچ اختلافی میان ملیت‏ها نمی‏تواند عمده‏تر از اختلافی باشد که اینک میان ملیت‏های ایرانی از یک سو با حاکمان و رژیم‏های حاکم بر ایران به عنوان ناقضان حقوق حقه این ملیت‏ها از دیگر سو وجود دارد.

آحاد ملیت‏های ایرانی با رشد فکری و بینش درست و درک عمیقی که از مسائل امروزی جهان دارند و با احساس ضرورت تام و تمامی که نسبت به اتحاد و اتفاق و همکاری و همگامی میان ملیت‏های ایرانی دارا می‏باشند، از چنین ظرفیتی برخوردارند که موارد احتمالی اختلاف را به گونه‏ای متمدنانه و با حسن نیت و به دور از تعصبات و زیاده‏خواهی‏ها حل و فصل نمایند و در این رابطه نگرانی چندانی نمی‏تواند وجود داشته باشد.

تشکیل کنگره‏ی ملیت‏های ایران فدرال با مشارکت احزاب و سازمان‏های متعلق به این ملیت‏ها حاصل همین احساس مسئولیت و درک ضرورت همین همکاری و همگامی‏هاست، امری که در روابط بین ملیت‏های ایرانی و همصدایی آنها، آن‌هم با این تجمع و با برنامه و شعار واحد سیاسی اقدام مثبت و مفید تازه‏ای است که می‏تواند هم در روند مبارزه‏ی کنونی علیه رژیم جمهوری اسلامی مؤثر باشد و هم در آینده و پس از پیروزی نقش سازنده‏ای را در ایجاد فضای دوستی میان ملیت‏های ایرانی ایفا نماید.

این را هم باید متذکر شد که اتهام تجزیه‏طلبی به عنوان آلت زنگارزده‏ای که تاکنون به کار گرفته شده است، دیگر نمی‏تواند ملیت‏های ایرانی را مرعوب و از مطالبات خود رویگردان سازد و هیچ نگرانی‏ای از تأمین حقوق ملی این ملیت‏ها هم نمی‏تواند از خطر انکار ملیت‏ و حقوق ملی ملیت‏های ایرانی پرمخاطره‏تر باشد.

 

 

 

 

 

لاپه‌ڕه‌ی‌ سه‌ره‌كی‌

پێوه‌ندی‌ له‌گه‌ڵ‌ هه‌ڵۆی‌ كوردستان

بڵاوکردنه‌وه‌ی بابه‌ته‌کانی ئه‌م ماڵپه‌ڕه به‌ بێ ئاماژه به ماڵپه‌ڕی‌ "هه‌ڵۆی‌ كوردستان"‌ قه‌ده‌غه‌یه

Copyright © www.heloykurdistan.com