بەخێر بێن بۆ ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان"                                ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان" ماڵپەڕی‌ هەموو كورد‌و كوردستانییەكە


ده‌سپێك
هه‌ڵۆی‌ كوردستان
سیاسه‌ت
كۆمه‌ڵایه‌تی‌
ئه‌ده‌ب‌و هونه‌ر
وتووێژ
شه‌هیدان
كتێب
سروود‌و وته‌ی‌ به‌نرخ
وێنه
فارسی
ئارشیو
پێوه‌ندی‌
لینك
 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مصاحبه ‏ی دبیرکل PDKI با تلویزیون تیشک

 

آقای مصطفی هجری، دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران در مصاحبه ای با تلویزیون تیشک، که در برنامه "روزنه" مورخ نهم شهریور ماه پخش شد، تحلیل‏ها و مواضع خود را در رابطه با برخی از مسائل سیاسی روز مطرح نمودند. در ابتدای این مصاحبه و در پاسخ به سؤالی مبنی بر انگیزه‏ی اصلی جمهوری اسلامی از تشدید سرکوبها در مناطق ملی ایران اظهار داشت:

ـ البته باید این واقعیت را گفت که در همه مناطق ایران مسائل خلاف و مسائلی که مربوط به جرم و جنایت می‏شود روی می‏دهد و مناطق ملی نیز بخشی از ایران است و طبیعتاً در میان مردمانی هم که در این مناطق زندگی می‏کنند کسانی پیدا می‏شوند که به جنایت و تجارت مواد مخدر و سایر خلافها و قانون‏شکنی‏ها روی می‏کنند، منتهی در این مناطق آنچه که مردم را به این راهها می‏کشاند و تشویق می‏کند عمدتاً بستگی دارد به ستم مضاعفی که بر مردم می رود، محرومیت ، بیکاری و تحقیر آنها که در واقع این نوع رفتارهای جمهوری اسلامی ایران به نسبت ملیتها نوعی سرخوردگی و ناامیدی در میان آنها بوجود آورده است و این سرخوردگی و ناامیدی می‏تواند منشأ بسیاری از جرم و جنایتها باشد. ولی واقعیت این است که جمهوری اسلامی ایران بیشتر فعالین سیاسی و کسانی را که در راه به دست آوردن حقوق ملی خودشان مبارزه می‏کنند، چه در مناطق حاشیه‏ای و چه در مرکز ایران به عناوین مختلف متهم می‏کند تا بتواند محکومیت آنها را بسیار سنگین کند و در ضمن از نظر افکار بین‏المللی چنین نشان بدهد که اینها کسانی هستند که در رابطه با مسائل مواد مخدر، جرم و جنایت، قتل و این نوع چیزها به مجازات می‏رسند. بویژه وقتی متوجه می‏شویم که روند اعدامها در مناطق ملی بسیار رو به رشد گذاشته و در این باره اخباری که در رسانه‏های گروهی بین‏المللی منعکس می‏شود بیشتر در مورد کسانی است که افراد صاحب نامی بودند، شناخته شده بودند که بعد از اعدام و یا به زندان رفتن و تحقیری که در داخل زندان بر آنها روا داشته می‏شود منعکس می‏شود ولی در مقابل بسیاری از زندانیان و فعالین سیاسی بویژه در مناطق ملی هستند که شناخته شده نیستند، اینها مورد شکنجه قرار می‏گیرند و به زندانهای طویل‏المدت محکوم می‏شوند و چه بسا اعدام شده اند ولی کسی از آنها سراغی ندارد و اخبار آنها در رسانه‏های بین‏المللی و به طریق اولا در رسانه‏های داخلی ایران منعکس نمی‏شود.

اصل این ماجرا از آنجا سرچشمه می‏گیرد که اکنون در داخل ایران، در میان مناطق ملی و ملیتهای ایرانی، فعالین سیاسی برای بدست آوردن حقوق سیاسی مردم بیشتر شده‏اند، آگاهی ملی در این مناطق رشد بیشتری پیدا کرده که ستم جمهوری اسلامی ایران یکی از عوامل تشویق کننده‏ی این رشد آگاهی سیاسی است. در نقاط دیگر ایران در دانشگاهها، در میان روشنفکران، دانشجویان، استادان دانشگاه و تعدادی از شخصیتهای سیاسی که راهکارهای کنونی را در رابطه با سرکوب خواستهای ملی مفید ندانسته‏اند، به فکر برگزیندن راه چاره‏ی دیگری افتاده‏اند و این راه چاره بایستی از راهکارهایی که تا به حال در رژیم پادشاهی و در رژیم جمهوری اسلامی ایران بر علیه فعالین حقوق ملی به کار برده شده است تغییر پیدا بکند، این راهکارها راهکاری نمی‏تواند باشد به جز اینکه مردمی که در مناطق ملی زندگی می‏کنند دارای زبان و فرهنگ و مذهب جداگانه‏ای هستند بتوانند مثل یک منطقه‏ی خودمختار امور خود را بچرخانند. رشد خواستهای ملیتها منطبق است با سرکوب شدید جمهوری اسلامی ایران در رابطه با حقوق آنان و متهم کردن فعالین سیاسی این مناطق تحت پوشش قاچاقچیان مواد مخدر، وابستگان به بیگانه و متهم کردن آنها به انجام جرم و جنایت که تحت این پوشش آنها را به شدت سرکوب می‏کند و هر قدر خواست ملی رو به رشد می‏گذارد، در واقع شدت عمل جمهوری اسلامی ایران هم متناسب با شدت خواستهای ملی تشدید می‏شود. چون جمهوری اسلامی ایران راه حل‏ مشکلات داخلی را در سرکوب، اهانت، تحقیر و توهین افراد می‏داند، بویژه وقتی که این خواستها در راستای خواست حقوق ملی باشد. به عنوان مثال به یکی دو نامه‏ که در اختیار دارم اشاره می‏کنم، یکی از آنها در رابطه با مسائل ترکهای آذربایجان و فعالین سیاسی آذربایجان است که در 2 سال اخیر میزان فعالیت سیاسی آنها برای بدست اوردن حقوق پایمال شده‏ی خودشان از طرف جمهوری اسلامی اوج چشمگیری گرفته و به همین نسبت هم عرض کردم سرکوبهای جمهوری اسلامی در این رابطه شدت یافته، حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از مسائل ملی نام برده شده و در قانون اساسی این حقوق برای مردم به رسمیت شناخته شده است. مثلاً به این نامه توجه کنید، نامه‏ای است که سرپرست مدیریت بازرگانی شهرستان بناب به ریاست مجمع امور صنفی شهرستان بناب نوشته. متن نامه این است که: "سلام‏علیکم. احتراماً با توجه به نامه‏ی شماره‏ی ... ریاست محترم سازمان بازرگانی استان، خواهشمند است دستور فرمایید از طریق اتحادیه‏های صنفی تحت پوشش، به واحدهای صنفی ابلاغ شود از استفاده از الفاظ و جملات ترکی در تابلوها، شیشه‏ی فروشگاهها و برچسب کالاها خودداری نمایند". متوجه هستید در قانون اساسی جمهوری اسلامی یک ماده وجود دارد که این حق را به مردم ملیتهای مختلف می‏دهد که به زبان خودشان تحصیل بکنند. یا زبان و فرهنگ خوشان را بیاموزند ولی در این نامه دستور می‏دهند حتی از یک کلمه یا عنوان ترکی که روی شیشه‏ی فروشگاهی نوشته شده باشد و یا روی کالایی درج شده باشد جلوگیری شود. این نشانه‏ی وحشت جمهوری اسلامی از رشدیست که به آن اشاره کردم.

س: آیا این موارد در کردستان هم سابقه داشته است؟

ج: بله این نامه نمونه‏ایست از این نوع دستورات که به همه‏ی مناطق ملی داده شده. چون این دستورات مرکزی هستند، از مرکز به همه مناطق صادر می‏شوندو همه مناطق را مجبور می‏کنند که طبق این نامه‏ها و دستورات رفتار کنند. حتی در نام‏گذاری کودکان، نام‏گذاری محله‏ها، خیابانها و همه آن چیزهایی که به نام‏های ملی شناخته شده است می‏خواهند دخل و تصرف کنند و از رشد آن جلوگیری کنند. ویا در نامه‏ی دیگری که در دست دارم، توطئه‏ی جمهوری اسلامی در رابطه با تحت تأثیر قرار دادن خواستهای ملی، تحت مسائل مذهبی آشکار می‏شود . یعنی حتی از مذهب سوءاستفاده می‏کنند برای اینکه مسائل ملی را تحت تأثیر مسائل مذهبی قرار بدهند. در واقع در این مورد هم ما در مناطق ملی بسیار شاهد بوده‏ایم، بویژه در مناطق کردنشین و در مناطق ترک نشین آذربایجان که وقتی یک مسئله‏ی ملی رشد کرده و می‏‏خواهد به مسئله‏ای اساسی تبدیل شود که مردم را به دور خویش جمع کند، جمهوری اسلامی سعی می‏کند طرفداران این بینش را به محاربه، به مبارزه با اسلام منتسب کند و تبلیغات وسیعی را راه می‏اندازد تا مردمانی را که از نظر عقیده‏ی مذهبی متعصب هستند برضد این افراد که مسائل ملی را مطرح می‏کنند تحریک کند. حتی جمهوری اسلامی ایران در این مورد طبق این نامه‏ای که اشاره خواهم کرد، در کشورهای همسایه هم که در واقع بخشی از ملیتهای ایرانی در آن طرف مرزهای ایران قرار گرفته اند در آنجا هم این توطئه‏ها را به کار می‏برد. این نامه در واقع به سیاست عمومی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. اصل نامه باز هم در مورد ترکهای آذربایجان است، نامه‏ای است به امضای فرماندهی منطقه‏ی مقاومت بسیج آذربایجان شرقی که در اینجا از ذکر نام او خودداری می‏کنم، این نامه خطاب به نمایندگی نهاد رهبری در امور بین‏الملل از نیروی مقاومت بسیج سپاه آذربایجان شرقی است:" سلام‏علیکم، احتراماً نظر به اوج‏گیری حرکتهای هویت‏طلبی تجزیه‏طلبان پان‏ترکیسم در جمهوری اسلامی ایران منجمله منطقه‏های آذری نشین، ضروریست جهت مقابله با حرکت‏های تجزیه‏طلبها در شمال غربی کشورمان ترتیبی اتخاذ نمایید تا با استفاده از اصل حاکمیت دین و مذهب موجب جدایی و عدم گرایش مردم عادی و انقلابی آذربایجان به این حرکت شویم. لازم به ذکر است با توجه به سیل گسترش تجزیه‏طلبی در میان توده‏ی مردم، افراد هویت‏خواه را عامل بیگانه و ضد دین معرفی ‏نماییم تا تعصب دینی که در مردم ما به وفور وجود دارد و به تجربه‏ نهضت‏های مشروطیت و انقلاب اسلامی متوسل شویم، لذا می‏بایست در جمهوری آذربایجان و نخجوان افرادی را سازماندهی کرد تا در یکی از روزنامه‏های خود به سلاح دین و مذهب روی آورده و وارد عمل شوند، که بهترین ترفند اهانت به ائمه‏ی اطهار و حتی پیامبر اسلام می‏باشد". وقتی ما این نامه را می‏خوانیم می‏بینیم که در گوشه و کنار جهان و منطقه تا به حال به نام خیلی روزنامه‏نویسان، فعالین سیاسی برخورد می‏کنیم که جمهوری اسلامی آنها را متهم کرده که به دین اسلام و ائمه‏ی اطهار و غیره اهانت کرده‏اند. اکنون ملاحظه می‏فرمایید که این یک نقشه و یک توطئه‏ای بنیاد شده است تا در رابطه با خواستهای ملی مردم، دین را به منزله‏ی یک ابزار به کارگیرند و این تبلیغات را راه بیاندازند که این کسانی که خواستار حقوق ملی خودشان هستند، اینها در واقع به ائمه‏ی اطهار، به مقدسات و غیره اهانت می‏کنند. حالا جالب اینجاست که در آخر درج شده است:" سعی نمایید تا امنیت جانی و مالی افراد به کار گرفته شده در این طرح را به هر نحو ممکن تآمین نمایید، قدر شما سربازان گمنام امام زمان و رهبر با خداست".

متوجه هستید که چگونه از مذهب به عنوان یک ابزار برای هرگونه سرکوبی که می‏خواهند انجام بدهند استفاده می‏کنند. در واقع ما در عمل بارها این توطئه و این سیاست رسمی جمهوری اسلامی را که تا کنون اینگونه به صورت رسمی آشکارا بیان نشده بود را مشاهده کرده‏ایم. کسانی که در مناطق ملی زندگی می‏کنند اگر شنونده این مصاحبه‏ی ما باشند فکر می‏کنم تعداد زیادی از این نوع توطئه‏ها که در مناطق آنها به کار گرفته شده است در ذهنشان تداعی میشود. همچنان که عرض کردم همه اینها برمی‏گردد به وحشت جمهوری اسلامی ایران از پیگیری مردم از این خواستهای برحقشان و جمهوری اسلامی متوجه این مسئله شده است که تا به حال همه سرکوبها و همه ترفندها و نقشه‏هایی که در رابطه با این مسائل به کار گرفته نتوانسته‏اند جوابگو باشند و روزبه‏روز برمیزان خواستهای مردم افزوده می‏شود، این است که جمهوری اسلامی ایران همیشه در حول محور سرکوب و توطئه حرکت می‏کند و مطمئناً این توطئه‏ها و حرکت‏ها راه به جایی نخواهند برد.

س: به نکته‏ی جالبی اشاره نمودید و باید بیننده‏ها بیشتر به آن توجه داشته باشند و آن اینکه به خاطر دارید در مورد مسئله‏ی سلمان رشدی و یا در مورد مسئله‏ی کاریکاتوری که در روزنامه‏ی دانمارکی چاپ شده بود، جمهوری اسلامی با چه شدت و حدتی عمل کرد و حتی آیت‏الله خمینی فتوای قتل سلمان رشتی را صادر کرد که هنوزهم به قوت خودش باقیست و ظاهراً بودجه‏ای هم در نظر گرفته شده که پاداش قاتل سلمان رشدی باشد به خاطر اینکه به پیامبر اسلام و دین اسلام اهانت نموده، اما در همین نامه‏ای که شما قرائت کردید، ضمن اینکه به کسانی مأموریت داده می‏شود به پیامبر اسلام یا به ائمه‏ی اهل تشیع توهین بکنند، خواسته می‏شود که امنیت جانی آنها تضمین شود....

ج: بله این کاملاً درست است. دلیلش این است که وقتی از جانب کسی به اعتقادات مذهبی مردم اهانتی می‏شود آنها خشمیگین و عصبانی می‏شوند و جمهوری اسلامی ایران نیز این عصبیت و این احساسات را تشویق می‏کند تا آنها را به نوعی اغتشاش علیه شخص یا اشخاص و گروههایی که این اهانت‏ها از آنها سرچشمه گرفته است تبدیل نماید.

س: در ابتدای برنامه به موردی اشاره نمودید، مسئله‏ی عدم انعکاس سرکوبها در مناطق ملی ایران در رسانه‏ها و اشاره کردید که بسیاری از فعالان حقوق بشر و فعالان مدنی در این مناطق تحت عنوان محارب و تحت عنوان کسانی که تجارت و خرید و فروش مواد مخدر کرده‏اند اعدام و مجازات می‏شوند و هیچگونه انعکاسی ندارد. شما دلیل این بی‏خبری و عدم انعکاس را در رسانه‏های داخلی و خارجی چگونه تحلیل می کنید؟

ج: من در کردستان تعداد زیادی از زندانیان سیاسی را می‏شناسم که محکومیت زندان طولانی مدت دارند، زندانهای 20 سال، 25 سال، 30 سال. اینها سالهای متمادی را در زندان طی کرده‏اند و حتی به آنها اجازه ندادند در مناطق کردستان باقی بمانند که خانواده‏ها و اطرافیانشان بتوانند با آنها ملاقات کرده و احتیاجات روزانه‏شان را برطرف نمایند. آنها را به مرکز و یا نقاط دوردست ایران انتقال داده اند که حتی خانواده‏های این زندانیان سیاسی که معمولاً از قشر کم‏درآمد و فقیر جامعه هستند به علت هزینه‏های سنگین نمی‏توانند با آنها ملاقات نمایند و اینان همچنان گمنام مانده‏اند. در این روزها از یک زندانی سیاسی کرد در رسانه‏های گروهی سازمان‏های سیاسی کردها نام برده می‏شود به نام "رحیم رًش"، شما این را در رسانه‏های گروهی بین‏المللی و در رسانه‏های داخلی ایران اصلاً ملاحظه نمی‏کنید. من از چنین مواردی در کردستان اطلاع دارم و مطمئناً در بخش‏های دیگر مناطق ملی هم از این نوع زندانیان سیاسی بسیار داریم و اخیراً اخباری از زندان‏های مشهد درز کرده است که در طول دو سه ماه گذشته صدها زندانی را اعدام کرده‏اند و اکنون هم تعداد زیادی از این زندانیان را به صورت گروهی برای اعدام آماده می‏کنند. اتهام اینان به گفته جمهوری اسلامی قاچاق مواد مخدر است ولی هیچ دادگاه عادلانه‏ای این اتهامات را تأیید نکرده، حتی وکلای آنها، البته اگر وکیلی داشته باشند واین وکلا به پرونده‏هایشان دسترسی داشته باشند، اعلام نکرده‏اند که اینها واقعاً کسانی هستند که در رابطه با مصرف یا قاچاق مواد مخدر اعدام می‏شوند و این سیاست رسمی جمهوری اسلامی است و این سیاست را پیش می‏برد.

س: خوب مسئله‏ای که شاید در مورد رسانه‏های خارج از کشور و رسانه‏های وابسته به اپوزسیون ایرانی بیشتر مطرح است این است که چرا به مسئله‏ی سرکوب در مناطق ملی کم‏توجهی می‏شود؟

ج: دلیلش این است که جمهوری اسلامی ایران اصولاً سعی می‏کند در مناطق ملی هیچ گونه پوشش خبری وجود نداشته باشد و منابعی که در رابطه با مسائل حقوق بشر یا افشای جنایات جمهوری اسلامی در داخل مناطق ملی کار می‏کنند ، معمولاً از نظر امکانات دسترسی کاملی به افکار عمومی ندارند و بیشتر آنها به عناوین مختلف منجمله جرم و جنایت محکوم می‏شوند. برای همین در مناطق ملی انعکاسی به آن صورت که در مرکز ایران داریم، ملاحظه نمی‏شود.

س: خوب برای حل مسائل و مشکلاتی که در مناطق ملی است و ستم‏های مضاعفی که در این مناطق روا داشته می‏شود شما به عنوان حزب دمکرات کردستان ایران و به اتفاق چندین سازمان سیاسی دیگر مسئله‏ی فدرالیسم براساس ملیت در ایران را مطرح کردید و مناطق جغرافیایی ملیتها یک واحد فدرال را تشکیل بدهند و اما استدلال مخالفان این طرح این است که فدرالیسم بر اساس مسائل ملی و ویژ‏گی‏های ملی سبب تجزیه‏ی ایران و یا شاید مسبب جنگ بر سر خاک میان ملیتها خواهد شد. شما به عنوان یکی از احزابی که این نظریه را مطرح کرده اید و در سیاست اصلی‏تان قرار دادید، به نظر شما ممکن است جنگ بر سر خاک میان ملیتهای ایران پیش آید و یا مکانیزمها و راهکارهایی هست که از این روند فاصله بگیریم؟

ج: اصل این ایده که سیستم فدرالیسم و خودمختار بودن مناطق ملی منجر به تجزیه‏ی ایران می‏شود از جانب جمهوری اسلامی ایران مطرح شده است و قبلاً نیز از طرف حکومت مرکزی شاه ترویج می‏شد و تحت پوشش و تبلیغ قرار می‏گرفت. آنهایی که در رابطه با این مسئله تبلیغ می‏کنند، غیر از دستگاههای رسمی جمهوری اسلامی ایران به دو دسته تقسیم می‏شوند. بعضی هایشان وابسته به جمهوری اسلامی ایران هستند و طبیعتاً مثل روش سیاسی همیشگی جمهوری اسلامی آنرا از زبان یک فعال و یا یک شخص عادی منتشر می‏کند. بخش دوم کسانی هستند که آگاهی چندانی از این مسئله ندارند. ما در خارج از ایران کشورهای بسیاری داریم که در آنها ملیتهای مختلف با همدیگرزندگی می‏کنند. حکومت خودمختار خود را دارند و هیچ مشکلی هم در این رابطه به وجود نیامده است. ما در خود ایران در زمان جنگ جهانی دوم، تجربه‏ی حکومت آذربایجان و همچنین حکومت دمکرات کردستان را داریم. درواقع هیچ مشکلی در دورانی که این دو حکومت محلی همسایه‏ی همدیگر بودند پیش نیامد و اگر مشکلاتی در این رابطه پیدا می‏شد به سادگی با دیالوگ و گفتگو حل می‏شد. ما اکنون هم اسناد تاریخی داریم که در این مورد امضاء شده و به رفع اختلافاتی اشاره می کند که پیش آمده است. این مسئله قابل گفتگوست. یعنی مسئله‏ی فدرالیسم در واقع باعث تجزیه نمی‏شود زیرا مردمی که در مناطق ملی زندگی می‏کنند و از ملیتهای جداگانه تشکیل می‏شوند، اگر خواست سیاسی خودشان را که از مهمترین آنها خواست خودمختاری است، داشته باشند و بتوانند مناطق خودشان را رأسا اداره کنند و این تبعیضات ناروا که از طرف حکومت مرکزی ایران بر آنها روا داشته می‏شود، از بین برود، دیگر گرایش تجزیه‏طلبی پیدا نخواهد شد. گرایش نجزیه‏طلبی زمانی پیدا می‏شود که به مناطق ملی هیچ نوع اختیاری داده نشود و اینها مثل هموطنان درجه‏ی دوم محسوب شوند، در اداره‏ی محل زندگی خودشان و در اداره‏ی امور کلی کشور هیچ جایی نداشته باشند، مثل آنچه که امروز ما در مناطق ملی می‏بینیم. مسئله‏ی فدرالیسم چیزی نیست که ملیت‏های ایرانی آنرا اختراع کرده باشند، سیستمی است که امروزه در اکثریت کشورهای پیشرفته‏ی دنیا وجود دارد و تا به حال هم مسئله‏ای در این رابطه پیش نیامده است. به همین جهت تبلیغاتی که این گروهها می‏کنند تبلیغاتی است که در جهت منافع جمهوری اسلامی ایران و پیچیده‏تر کردن مسائل آینده‏ی ایران است. زیرا واقعیت این است که اگر در دهه‏های گذشته توانسته‏اند با سرکوب خواستهای ملی، ملیتهای تحت‏ستم ایران را سرکوب نمایند، اکنون در سایه‏ی ارتباطات سریع و آگاهی ملی که بین ملیتهای ایرانی پیدا شده است دیگر مردم به سرکوب و پایمال کردن حقوقشان راضی نخواهند شد و این مسئله‏ای خواهد بود که در آینده اگر راه چاره‏ی معقولی برای آن یافته نشود می‏تواند مشکلات بسیار زیادی برای ایران بوجود بیاورد.

س: آیا شما فدرالیسم را در چهارچوب جمهوری اسلامی قابل تحقق نمی‏دانید؟

ج: نه متأسفانه جمهوری اسلامی ایران نه تنها ظرفیت این گونه تحول را در سیستم سیاسی خودش ندارد بلکه ساده‏ترین دگراندیشی را قبول نمی‏کند. جمهوری اسلامی ایران نه تنها آماده نیست سخن از اختیارات مناطق ملی و ملیتهای ایران بگوید بلکه حتی آنها را به رسمیت نمی‏شناسد و حتی جمهوری اسلامی ایران ادعای رهبری دنیای اسلام را دارد. حتماً به یاد دارید طی یک ماه گذشته آقای خامنه‏ای این ادعا را به صورت رسمی اعلام کردند. بنابراین از مرکزیتی که ادعای اداره‏ی جهان اسلام را دارد نباید انتظار داشت به مردمی که خواهان حقوق سیاسی خودشان هستند خودمختاری بدهد و سیستم فدرال را در کشور پیش ببرد.

س: آقای هجری مسئله‏ای که شاید حزب دمکرات را به این نتیجه رسانده که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را مطرح کند همین مسئله‏ی عدم تحقق خواسته‏های ملی و فدرالیسم و اشکال دیگر حق تعیین سرنوشت در چهارچوب جمهوری اسلامی است. اما عده‏ای که معتقد به اصلاحات تدریجی در درون نظام جمهوری اسلامی هستند همین شعار سرنگونی را دلیلی می‏دانند برای اینکه احزابی مثل حزب دمکرات خواهان راه حل خشونت‏آمیز هستند و استدلالشان این است که جمهوری اسلامی تنها به طرق خشونت آمیز سرنگون می‏شود و از راه تهاجم خارجی و انقلابهای خشونت‏بار می توان به سرنگونی دست زد و بر همین اساس هم استدلال می‏کنند که احزابی مثل حزب دمکرات و سازمانها و احزابی که خواهان سرنگونی هستند به نوعی خواهان خشونت و بازتولید خشونت هستند و می‏گویند که هیچ انقلابی منجر به آزادی نشده و منجر به دیکتاتوری مجدد می‏شود. استدلال و پاسخ شما به این چیست؟

ج: من این را استدلال درستی نمی‏دانم به دلیل اینکه در دنیا و درمنطقه رژیمهایی را سراغ داریم که بدون خشونت بر سر کار آمده‏اند ولی تبدیل شده‏اند به یکی از دیکتاتورترین سیستمها، از جمله خود جمهوری اسلامی ایران. اگر دقت کرده باشیم علارغم تبلیغات بسیار زیادی که راه انداخته‏اند، سرنگونی رژیم پادشاهی در ایران تقریباً خشونتی در آن دیده نمی‏شد. دیدیم که مؤثرترین عامل سرنگونی رژیم پادشاهی تظاهرات عمومی مردم بود، اعتصابات کارگری بود، اعتصابات آموزگاران بود و قشرهای مختلف جامعه.

س: اینها می‏گویند انقلابی که در ایران رخ داد و باعث سرنگونی نظام سلطنتی شد، منجر به بازتولید دیکتاتوری در شکل خشن‏تر و تولید جمهوری اسلامی ایران شد.

ج: نه آنها استدلال می‏کنند که اگر رژیمی با خشونت و انقلاب سرنگون شود به جای آن باز هم حکومت دیکتاتوری بر سر کار خواهد آمد. به نظر من این درست نیست چون هستند حکومتهایی که بدون انقلاب و بدون خشونت هم سر کار آمده‏اند ولی تبدیل شده‏اند به حکومت دیکتاتوری. یعنی این حکم کلی درست نیست و برعکس آن هم. در نیم‏سده‏ی اخیر کشورهایی را داریم که با فعالیت‏های مدنی و غیرخشونت‏آمیز سرنگون شده‏اند و به جای آنها حکومتهای دمکرات یا حکومت‏های بعضاً استبدادی به وجود آمده است. مثلاً اگر ما اتحاد جماهیر شوروی را در نظر بگیریم اولین و یا دومین ابرقدرت دنیا بود، این حکومت بدون خشونت سرنگون شد و از سرنگونی آن مجموعه‏ی زیادی از ملیتها که بیش از 10 ملیت بود حکومت خودشان را تشکیل دادند. در میان این حکومتهایی که تشکیل شد، الان هم حکومتهایی هستند که به شکل دمکراتیک اداره می‏شوند و هم حکومتهایی به شکل دیکتاتوری. بنابراین این حکم کلی که هر خشونتی و هر انقلابی منجر به دیکتاتوری می‏شود درست نیست و برعکسش هم باز درست نیست. بنابراین، این صحبت در واقع بر اساس حفظ جمهوری اسلامی است زیرا این گروه در فکر استحکام بخشیدن به جمهوری اسلامی ایران هستند نه در فکر تغییرآن. اینها از سرنگونی جمهوری اسلامی می‏ترسند و هرنوع فعالیت سیاسی را که بوی سرنگونی جمهوری اسلامی از آن بیاید محکوم می‏کنند، رد می‏کنند و این را می‏خواهند به ذهنیت عامه‏ی مردم منتقل نمایند، چنانکه هستند کسانی که بدون اینکه عامل جمهوری اسلامی ایران باشند، بدون اینکه از این رژیم راضی باشند، آنها هم تحت تأثیر این ایده این تبلیغات را راه می‏اندازند. مطلبی را بایستی فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی ایران اکنون به دلیل اینکه در میان مردم ایران و در دنیا اعتبار ندارد و همه اعتبار خود را از دست داده و مردم به آن اعتماد ندارند، بیشتر سعی می‏کند تبلیغات سیاسی و اهداف و برنامه‏های خودش را از طرق غیرحکومتی تبلیغ نماید تا در میان مردم جای گیرد و اینها مسائلی‏است که متأسفانه در طول صد سال گذشته و در داخل ایران به یک فکر و ایده‏ای تبدیل شده و طبیعتاً برای پاک کردن این تفکر انحرافی از ذهنیت عامه‏ی مردم احتیاج به کار سیاسی ـ تبلیغی فراوانی است که متأسفانه در داخل ایران همچنانکه می‏بینیم همه رسانه‏ها در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و اگر تعدادی از رسانه‏های گروهی در اختیار برخی از سازمان‏های اپوزیسیون ایرانی هستند این توانایی و امکانات را ندارند که بتوانند به طور مؤثر و سریع در جهت رفع این ذهنیت غلط کار بکنند.

س: خامنه‏ای رهبر رژیم طی هفته‏ی گذشته از سران اصلاح‏طلب خواست که به راه اولشان برگردند و البته احمدی‏نژاد به نوعی به این دعوت رهبرش لبیک نگفت و باز هم اظهاراتی علیه هاشمی رفسنجانی مطرح نمود. تحلیل شما از این وضعیت و انگیزه‏های خامنه‏ای و رژیم جمهوری اسلامی از این در این مقطع که چنین چیزی را مطرح می‏کنند چیست؟

ج: اساس این مسئله برمی‏گردد به وحشتی که جمهوری اسلامی ایران از وضعیت خودش دارد. می‏دانید تحریم‏هایی که سازمان ملل اخیراً بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرده و بعد از آن هم تحریم‏هایی که آمریکا، استرالیا و اتحادیه‏ی اروپا بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرده‏اند اینها در واقع مسائلی هستند که جمهوری اسلامی ایران را به وحشت انداخته اند. از طرف دیگر بحث‏هایی که در رابطه با حمله‏ هوایی از طرف اسرائیل و آمریکا به سایت‏های اتمی ایران می‏شود، اینها مسائلی هستند که جمهوری اسلامی ایران از اینها وحشت دارد. هر چند جمهوری اسلامی ایران در واقع می‏خواهد نشان دهد که این مسائل تأثیرگذار نیستند ولی از خود منابع داخلی جمهوری اسلامی ایران هم اخبار موثقی منتشر می‏شود که این تحریم‏ها تأثیرات خودش را داشته است. نارضایتی شدید مردم از جمهوری اسلامی در داخل و فشار خارجی که به جمهوری اسلامی ایران وارد می‏شود، این رژیم را به وحشت انداخته زیرا خوب می‏داند که در مقابل این تحریم‏ها اگر درست رعایت شوند، نمی‏تواند مقاومت کند، بنابراین جمهوری اسلامی در فکر یکدست کردن مردم ایران است، حتی یکدست کردن همه آنهایی که از جمهوری اسلامی ایران ناراضی هستند. از جمله همچنانکه شما گفتید رهبر در واقع اعلام کرده عده‏ای که از حکومت خارج شده‏اند آنها را به حکومت برگردانند که هدف آنها اصلاح‏طلبان و به ویژه سران اصلاح‏طلبان است. از طرف دیگر می‏بینیم که در مجلس شورای اسلامی اختلافاتی بین مجلس و هیئت دولت درگرفت، مجلس آشتی کنان برقرار می‏کنند که بتوانند اشکالات مختلف خودشان را حل بکنند و بسیاری مسائل دیگر. در این رابطه می‏بینیم که جمهوری اسلامی ایران موشکهای تازه را آزمایش می‏کند، ساخت هواپیماهای بدون سرنشین را اعلام می‏کند که خودشان درست کرده و از آنها استفاده می‏کنند و هرکدام از فرماندهان نظامی جداگانه تهدیدات خودشان را اعلام می‏کنند. اینها همه نشانه‏ی وحشت است. بنابراین جمهوری اسلامی پیش بینی روزهای سختی را برای خودش می‏کند و برای این روزهای سخت در فکر این است که حداقل از تعداد مخالفین خودش کم بکند و این است که از آنها دعوت به پیوستن می‏کند. ما در یک سال پیش، بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعلام کردیم که اصلاح‏طلبان و به ویژه سران اصلاح‏طلبان و همه‏ی آنهایی که اکنون سخن از مخالفت با جمهوری اسلامی و یا با طرز رفتار جمهوری اسلامی می‏زنند از اصولگرایان و اصلاح‏طلبان، در میان اصولگرایان دو گروه پیدا شده، میان مجلس و حکومت، اینها همه خواهان پایداریی جمهوری اسلامی ایران هستند. منتهی اگر فرصت پیدا بکنند بر سر منافع شخصی خودشان و دسترسی‏شان به بیت‏المال بیشتر و مقام بیشتر فعالیت می‏کنند، ولی وقتی که جمهوری اسلامی ایران را در خطر ببینند اینها همه‏ می‏توانند متحد شوند. بنابراین بایستی این پیش‏بینی را بکنیم که گام‏به‏گام جمهوری اسلامی بیشتر در معرض تهدیدات داخلی و خارجی قرار می‏گیرد، آنهایی که خواهان استحکام جمهوری اسلامی ایران هستند از اصلاح‏طلبان گرفته تا گروه‏هایی که در داخل فقهای داخل ایران وجود دارند اینها همه با همدیگر متحد شوند. منتهی این بستگی دارد به تغییرات و پیش‏آمدهایی که در داخل ایران و در خارج از ایران در مورد ایران پیش خواهد آمد و در آینده ممکن است شاهد آن باشیم. بنابراین هدفم این است که بگویم این دعوت رهبر برای آشتی همینطور بی‏مقدمه و تصادفی نبوده و اگر آقای احمدی‏نژاد و یا افراد دیگری ساز دیگری می‏زنند، اینها مهم نیستند. اینها در ایران سیاستهایی هستند که رهبر اعمال می‏کند و در شرایط لازم افرادی مثل احمدی‏نژاد و دیگران را خاموش می‏کند.

 

 

 

 

لاپه‌ڕه‌ی‌ سه‌ره‌كی‌

پێوه‌ندی‌ له‌گه‌ڵ‌ هه‌ڵۆی‌ كوردستان

بڵاوکردنه‌وه‌ی بابه‌ته‌کانی ئه‌م ماڵپه‌ڕه به‌ بێ ئاماژه به ماڵپه‌ڕی‌ "هه‌ڵۆی‌ كوردستان"‌ قه‌ده‌غه‌یه

Copyright © www.heloykurdistan.com