بەخێر بێن بۆ ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان"                                ماڵپەڕی‌ "هەڵۆی‌ كوردستان" ماڵپەڕی‌ هەموو كورد‌و كوردستانییەكە


ده‌سپێك
هه‌ڵۆی‌ كوردستان
سیاسه‌ت
كۆمه‌ڵایه‌تی‌
ئه‌ده‌ب‌و هونه‌ر
وتووێژ
شه‌هیدان
كتێب
سروود‌و وته‌ی‌ به‌نرخ
وێنه
فارسی
ئارشیو
پێوه‌ندی‌
لینك
 
 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنبش مشروطه و عوامل شکست آن

 

حسین زبیرم

 در تاریخ 14 مرداد 1285 ش، در شهر تهران و در آخرین لحظات زندگیش، مظفرالدین شاه قاجار با دستانی لرزان فرمان مشروطیت را امضا کرد. بعد از انتشار این خبر بود که تحصن شیخ عبدالعظیم، شهر قم و سفارتخانه‏ی بریتانیا شکسته شد و مردم به تهران برگشته و صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.

 در طول تاریخ حکومتداری ایران، به غیر از دیاکو (اولین پاد شاه ماد) که از جانب مردم بدین سمت انتخاب شد، حاکمان این سرزمین هرگز مشروعیت خود را از مردم نگرفته و حاکمیت را از آن مردم ندانسته‏اند. در ایران قبل از اسلام سرچشمه‏ی مشروعیت حاکمان در آسمان بوده که "فره ایزدی" علامت آن محسوب می‏شد. آمدن اسلام تغییری در سرچشمه مشروعیت ایجاد نکرد بلکه در علائم و چگونگی دریافت آن تغییراتی را پدید آورد. در چنین فضایی احکام و قوانین حکومتی بدون داشتن کوچکترین نشانه از اراده جمعی مردم، تنها حامل اراده حاکمان بوده است. آنان (حاکمان) بدون در نظر گرفتن هیچگونه اصولی و تنها بر اساس خواسته خودشان قوانین و فرمانها را صادر کرده‏اند. به کرات پیش آمده که در یک لحظه و برای اتهامها و موضوعات مشابه احکام و فرمانهای متفاوت و متضاد صادر کرده‏‏اند. مطالبات جنبش مشروطه تحدید قدرت حاکمان بر اساس قوانینی بوده که بیانگر اراده‏ی جمعی مردم باشد. و این به معنی انتقال منبع مشروعیت از آسمان بر روی زمین و تغییر علائم مشروعیت از "فره ایزدی" به پارلمان، قانون و ساختاری دمکراتیک و نوین برای حکومتها است.

با توجه به فضای حاکمه در دوران جنبش مشروطه، سطح رفاه مردم، آمار افراد باسواد، کیفیت آموزش و پروش، صنایع موجود در ایران، سنتی بودن جامعه ایرانی و ... مشخص می‏گردد که تفکر مشروطه‏خواهی حاصل پیشرفت خرد ایرانی نبوده است، بر این اساس وجود چنین تفکری در آن مقطع تاریخی نمی‏تواند نشانه‏ای برای اثبات و محکی برای سنجش توانایی اندیشه و خرد ایرانی عصر جنبش مشروطه باشد. اکثریت رهبران و محرکان جنبش کسانی بودند که مدت طویلی را در خارج از ایران بسر برده و تأثیرات شگرف اندیشه‏ای و بینشی برگفته از این کشورها را با خود داشتند. آنان که تجربه زندگی در کشورهای پیشرفته را با خود داشتند با بازگشت به ایران این تصور را نیز با خود داشتند تا شاید بتوان ایران را به سطح کشورهای پیشرفته اروپا برسانند. پیداست که به غیر از نقش و تأثیرات این افراد علل دیگری همچون برخورد ایران و اروپا و بستن قراردادهایی میان ایران و فرانسه و ایران و بریتانیا، شکست روسیه در جنگ با ژاپن و جنبش مردمی آن کشور، جنبش مردم ترکیه، رفتار حاکمان و مسئولین حکومتی و انحصارطلبی آنها و ...، نیز در پدید آمدن جنبش مشروطه دخیل و مؤثر بوده‏اند.

عدم پیروزی و برآورده نشدن مطالبات و اهداف جنبش و شکست رهبران آزادیخواه آن به عللی برمی‏گردد که در این جا به اصلی‏ترین و مؤثرترین آنها اشاره می‏گردد.

الف‏ـ برای برقراری شرایطی دمکراتیک و تشکیل حکومتی قانونمدار در جوامع استبدادی، زمینه‏سازی و اصلاحات در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی و ... ضروریست. بدون اصلاحات در سیستم آموزش و پرورش و القای ذهنیت لازم و آماده نمودن مردم از لحاظ خرد و اندیشه، بدون اصلاحات اقتصادی، صنعتی، مذهبی، فرهنگی، بوروکراسی اداری و بدون اصلاح و تغییرات مثبت در دستگاههای ارتباطی و راهها و ...، تشکیل و استقرار نظامی دمکراتیک موفقیت‏‏آمیز و پایدار نخواهد بود. جنبش مشروطه در دورانی ظهور کرد که بیش از 90% مردم ایران بی‏سواد بودند و نسبت به مفاهیمی چون آزادی، دمکراسی، دولت، پارلمان، قانون و ... درک صحیحی نداشتند. خرافه‏پرستی، عقب‏ماندگی و پراکندگی ذهنی و فکری بر جامعه حاکم بوده و هیچ نشانه‏ای از پیشرفت و مدرنیزاسیون در عرصه‏های صنعتی، اقتصادی و ... دیده نمی‏شد. بیش از 80% مردم ایران در روستاها ساکن بودند که حتی هیچ آگاهی نسبت به تغییراتی که داشت روی می‏داد را نداشتند و اکثریت مردمان شهرنشین نیز بدون آگاهی از خواسته‏های خود، دنباله‏رو رهبران جنبش شده بودند. قدرت فکری، ضعف فرهنگی و پایین بودن سطح آگاهی مردم جامعه که بیشترین وظایف و سنگینی بار جنبشها را بر دوش دارند، نقش اساسی در پیروزی یا شکست انقلابها دارد. پایین بودن سطح آگاهی و عقب‏ماندگی ذهنی مردم ایران در دوران جنبش مشروطه، تأثیر کلانی در عدم پیروزی قاطعانه جنبش داشت.

ب‏ـ اگر عقب‏ماندگی مردم ایران و حاکم بودن خرافه‏پرستی و سنتی بودن جامعه مانعی بر سر راه پیروزی جنبش در آن دوران شد، اهمیت ندادن به حقوق و مطالبات ملتهای ستم‏دیده ایران مانع اصلی پیروزی مشروطه و دمکراسی در طول 104 سال بعد از جنبش بوده است. بدون تأمین آزادی برای تمامی مردم، بدون برآورده کردن مطالبات ملتهای ستم‏دیده ایران و بدون رعایت برابری و حاکم نکردن سکولاریسم، استقرار دمکراسی و تشکیل حکومتی دمکراتیک، دور از واقع‏بینی است. بدون شک اهمیت ندادن به مطالبات ملتهای ستمدیده ایران در طول 104 سال بعد از انقلاب مشروطه، اصلی‏ترین علت پیروز نشدن تفکر دمکراسیخواهی در ایران بوده است.

پ‏ـ علل خارجی هم در موفق نشدن جنبش دمکراسیخواهی مؤثر بوده است، اما این علت نیز غیرمستقیم به پراکندگی و عدم اتحاد مردم ایران بر می‏گردد که آن نیز خود حاصل توجه نکردن و به حاشیه راندن اکثریت مردم ایران است که خود را وابسته و جزئی از ملتهای ستم‏دیده‏ی ایران می‏دانند. اگر حقوق یکسان و برابری فرصت مشارکت برای تمامی مردم ایران تأمین شود، به طور حتم اتحاد و منافع مشترک این مردم مانعی می‏شود در برابر دخالت خارجیها در امور داخلی این سرزمین. دخالت روسیه و بریتانیا در امور داخلی ایران و بازی دادن مسئولین دوران مشروطه و بعد از مشروطه توسط آن دو دولت و دول دیگر مانع دیگری بوده بر سر راه پیروزی جنبش.

مردم ایران باید با تجربه گرفتن از جنبش مشروطه و 104 سال تجارب بعد از آن، برای استقرار دمکراسی واقعی و حکومتی دمکراتیک و تشکیل شده از تمامی ملتهای ساکن ایران، تلاش نمایند. بدون در نظر گرفتن این واقعیتها، پیروزی دمکراسیخواهی و تأمین خوشبختی برای جامعه ایران دور از واقعبینی است.

منبع:‌روزنامه "کوردستان"، شماره 538

 

 

 

 

لاپه‌ڕه‌ی‌ سه‌ره‌كی‌

پێوه‌ندی‌ له‌گه‌ڵ‌ هه‌ڵۆی‌ كوردستان

بڵاوکردنه‌وه‌ی بابه‌ته‌کانی ئه‌م ماڵپه‌ڕه به‌ بێ ئاماژه به ماڵپه‌ڕی‌ "هه‌ڵۆی‌ كوردستان"‌ قه‌ده‌غه‌یه

Copyright © www.heloykurdistan.com