توافقنامهء حزب دمکرات کردستان ایران با حزب کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران بحث داغ روز است که موافقان و مخالفان را از هر نظر به حرف آورده است. البته میتوان گفت که اکثر این موافقتها و مخالفتها نسبی است و اما بحث دشمنی با مخالفت مغایرت دارد و از هم سوا است. در این مطلب پیش رو، سعی خواهم کرد که این توافق را از منظری وجدانی مورد بحث قرار دهم و در چندین بخش آنرا منتشر سازم.
تئوریهایی که در این بحث به کار خواهم برد، تئوریهایی خواهد بود مربوط به محور نورماتیو در فلسفهء اخلاق. هدف از این مقاله نشان دادن نفس توافق بین این دو حزب است و وارد جزئیات موارد مورد توافق نخواهم شد.
تئوریهای فلسفهء اخلاق – قسمت نورماتیو- از سه محور اصلی تشکیل شدهاست: فضیلت مداری، تعهدگرایی و نتیجهگرایی. هدف هر یک از این محورها این است که از زوایای مختلف نشان دهند که چه کاری درست و یا غلط است و اینکه یک جامعه چگونه باید باشد. اخلاق فضیلت مداری به جای اینکه بر این تمرکز کند که چه قانون و یا اصل و یا فرمولی برای انجام کاری درست است، بر این تمرکز میکند که چه فضیلتی درست و یا مطلوب است و بدین وسیله خود را از نتیجهگرایی و تعهدگرایی جدا می سازد. یعنی اینکه برای قضاوت در مورد هر کاری، کاراکترهایی که یک فرد را در وضعیت کاری درست قرار میدهد را درک کرده و بشناسیم. به عنوان مثال، فضیلت عدالت یک چنین کاراکتری است. اگر کسی کاراکتر فضیلت را همچون یک خاصیت داشته باشد، وی قادر خواهد بود که عادلانه عمل کند که آن وقت کارش، کار درستی خواهد بود.
نکتهء مقابل فضیلت، گناه است. یعنی اینکه اگر در یک طرف خاصیتهای مطلوب وجود داشته باشند، در طرف مقابلش کاراکترهای نامطلوب قرار دارند. در تئوریهای علوم دینی کاتولیکها هفت کاراکتر مطلوب دانش، شجاعت، اعتدال، عدالت، ایمان، امید و عشق در مقابل هفت کاراکتر نامطلوب خشم، حسادت، دل تنگی، خشکی، مستی، بیعدالتی و شهوت در تقابل با یکدیگر قرار دارند.
فضیلتها را میتوان بر اساس اینکه هر یک از آنها چگونه بر احساسات، عقل و انگیزهء ما تأثیر میگذارند، طبقهبندی کرد. بطوری که هر یک از فضیلتها، یک بخش احساسی، یک بخش عقلانی و یک بخش انگیزشی از وجود ما را به عنوان انسان و موجودی اقدام کننده (فاعل) تشکیل میدهد.
اگر ما توافق بین گروههای کردی را که بر اساس منافع ملی بنیان نهاده شدهاند را به عنوان یک فضیلت قبول داشته باشیم که دربرابرش جداییها و دشمنیها در تقابل با آن قرار دارد، بدون هیچ تردیدی میتوان گفت که توافقنامهء امضا شده در بین حزب دمکرات و کومله از فضیلتها محسوب میشود و هر دو این احزاب، دارای فضیلت توافق و همکاری به عنوان بخشی از وجودشان هستند که در عمل آنرا نشان میدهند و به کار میگیرند.
آنان دارای احساس درست در مورد توافق و همکاری هستند و در زمانی که این مهم را با به کار گیری عقل و درایت، کاملا” درک کردهاند، و با امید و آرزویی که نسبت به این توافق دارند، این سند مهم را امضا کردهاند.
در فلسفهء ارسطوکراتی فضیلتهای اخلاقی و فکری را از یکدیگر متمایز میساند. خاصیت فضیلتهای فکری این است که درست استدلال شوند. در حالی که فضیلتهای اخلاقی معمولا” اینگونه درک میشوند که کسی انگیزهء انجام کار درستی را داشته باشد. بطور کلی باید فضیلتها را از استعدادهای مادرزادی جدا کرد. فضیلتها مادرزادی نیستند بلکه با انجام کارهای فاضلانه بدست میآیند. مثلا” برای فضیلت توافق و همکاری، باید دارای این خاصیت بود و به آن عمل کرد.
اگر چنانچه بزرگان و رهبران گذشتهء ما نیز همواره ما را به اتحاد و توافق گوشزد کردهاند، بخواهیم توافق و اتحاد عمل برای رهایی را عملی سازیم، علاوه بر داشتن بینش صحیح، داشتن دانش کافی و انگیزهء درست نیز ضروری است. حزب دمکرات و حزب کومله در طول سالها مبارزه و اندوختن تجربه و با درس گرفتن از شکستها و پیروزیها و با انگیزهء رهایی ملتی از یوغ ستم و بردگی و برگرداندن کرامت انسانی به ملتی و درک ضرورتها به این نتیجه رسیدهاند که توافق و همکاری از واجبات و اجتناب ناپذیر است و آن را عملی ساخته اند.
از نظر افلاطون، روح دارای سه قسمت از انگیزشها است: قسمت احساس، قسمت شعور و قسمت شهوت. هر یک از این قسمتها هدف مربوط به خویش را دنبال میکند. برای رسیدن به خوشبختی تنها داشتن بینش صحیح، آنطور که سقراط گفته، کافی نیست. باید دانش کافی داشت تا قسمت شعور و عقلانی، قسمتهای دیگر را به سوی هدف مشترک و والا رهبری کند. توافق حدکا و کومله را باید از این زاویه مورد واکاوی قرار داد. در اینجا منظور از هدف یا همان ایدهء والا که بالاتر از تمامی دیگر اهداف یا ایدهها قرار دارد چیست؟ مگر نه این است که ملت ستمدیدهء کرد قرنهاست برای رهایی مبارزه میکند؟ مگر اتحاد و همکاری در بین گروههای مختلف راه رسیدن به این هدف را کوتاهتر و هموارتر نمیسازد؟ حدکا و کومله با احساس به مسئولیت در برابر وجدانهای بیدار و رنج کشیدهی ملتی، برای آزادی و به ارمغان آوردن یک زندگی انسانی برای خلقی ستمدیده و با دوری از زیادهخواهی و خودبزرگ بینی در راه همکاری گام نهادهاند که باید ما نیز از حامیان جدی چنین برنامههایی باشیم.
اگر اعضا و رهبری این دو حزب انقلابی دارای بینش صحیح اعتدال، شجاعت و حکمت نمی بودند، این توافقنامه حاصل نمیشد. این توافقنامه هم از جنبهء فضیلتهای فکری و هم از جنبهء فضیلتهای وجدانی کاری مورد پسند و قابل ستایش است. یعنی اینکه این دو حزب با حفظ استقلال سیاسی، تشکیلاتی و فکری و با داشتن استعداد و تمایل به همکاری و ایدهء والای رهایی، این توافق را آفریدهاند که کاری کاملا” حکیمانه بوده که از راه حکمت علمی و عملی به دست آمده است و از والاترین فضیلتهاست.
ادامه دارد...

