رويا حکاکيان (زاده ۱۹۶۶ تهران) نويسنده و گزارشگری آمريکايی ايرانی ـ تبار، تاکنون برای دهها برنامه راديويی و تلويزيونی در آمريکا به تهيه گزارش پرداخته و کتابهايی همچون سفر ازسرزمين نه، نامی سزاوار نيايش، بهخاطر آب و قاتلان قصر فيروزه، به زبان انگليسی منتشر کرده است.
رويا حکاکيان در کتاب "قاتلان قصر فيروزه" (Assassins of the Turquoise Palace) روايتی دقيق و جزيینگر از اين رويداد را توصيف میکند. "قاتلان قصر فيروزه" سپتامبر سال۲۰۱۱ در آمريکا منتشر شد و از سوی مجله "تايم" در فهرست صد کتاب برگزيده سال ۲۰۱۱ قرار گرفت. خانم حکاکيان در اين مصاحبه از انگيزه خود درمورد نگارش کتاب "قاتلان قصر فيروزه" سخن میگويد:
* در اين کتاب "قاتلان قصر فيروزه" تا چه حد به کورد بودن قربانيان داستان ميکونوس و وجود مسئلهای به نام کورد، در ايران اهميت دادهايد؟
ـ اهميتی که من برای اين امر قايل شدم در انتخاب موضوع نهفته است. يک کتاب که در اصل به انگليسی نوشته شده و برای استفاده جامعه غير ايرانی است، بايد نسبت به علايق و دانستههای خواننده خود حساسيت به خرج دهد تا خواندنی بماند.
* چرا واقعهی ميکونوس را عنوان اصلی کتاب انتخاب کرديد؟
ـ به چشم من واقعه ميکونوس همه مهمترين بغرنج های تاريخ ايران سی سال اخير را در خود دارد. هم قصه جنايتهای جمهوری اسلامی و عداوت خاصش را با اقليت کرد نشان میدهد، هم معضل ايرانی در تبعيد. آنهم در اروپايی که عمدتا از اين جنايات چشم پوشی کرده. در عين حال، داستان آخر خوشی نيز دارد. از همه مهمتر خود داستان پر از فراز و نشيبهايی روايی بسيار جذاب است که به دل هر خوانندهيی که به قصههای جنايی و عدالتطلبی علاقمند باشد، مینشيند.
* شما تأکيد زيادی بر ضرورت آگاهی بيشتر از داستان ميکونوس برای همه ايرانيان داشتهايد، میتوانيد در اين مورد توضيح بيشتری داشته باشيد؟
ـ اين دلايل بيش از آنند که در يک سطر و دو سطر بگنجند. به خلاصهترين شکل میتوان گفت که به اعتقاد من دستيابی به يک آينده بهتر در ايران، بايد با ايجاد يک روايت مشترک ملی از آنچه در سی سال گذشته بر ما رفته است، آغاز شود. ما بايد بتوانيم که به يک تعريف کمابيش مشترک که يادآوری آن نه با شرمندگی بلکه با افتخار همراه است، برسيم. اگر هميشه از نگاه کردن به گذشته بهراسيم و يا دچار شرم باشيم، آينده نيز نايافتنی خواهد بود. ميکونوس از جمله فرازهای تاريخی سی سال گذشته است که نه تنها از ظلمی که بر ايرانی خاصه کردها رفته سخن می گويد، بلکه حاصل دادگاه چهار ساله آن جای غرور و سرافرازی فراوانی برای همه قربانيان میگشايد.
* آيا میتوان در مورد داستان ترور د.قاسملوو در وين/اتريش هم کار مشابهی انجام داد و از جزئيات بيشتر اين روويدا پرده برداشت؟
ـ به نظر من کاری که نويسنده "کارول پرانهوبر" در مورد آن قتل انجام داده، بسيار قابل تامل است. در عين حال آن قتل و قتل ميکونوس و موارد ديگر جای تفحص و بررسی و توجه بيشتر دارند.
* خانم حکاکيان در مدت ۴ سالی که صرف تأليف و نوشتن کتاب کرديد، با هيچکدام از رهبران کورد که در اين مورد اطلاعی داشتند، در تماس بوديد؟ اگر جواب شما منفی است، می توانم بپرسم چرا؟
ـ من با رهبران کرد متاسفانه در تماس نبودم، اما نشريات کرد و ديگر نوشتههای مربوط به اين امر را که به مورد ميکونوس از ديدگاه کردها مینگريست، به دقت مطالعه کردم. مرکز حادثه چه از لحاظ فيزيکی و چه از لحاظ درامای روايی در برلن بود و توجه من بر افرادی بود که به طور فعال و مستمر در آنجا حضور داشتند.
* در بيشتر مصاحبات قبلی در مورد قاسملو و شرفکندی حرف به ميان آوردهايد، آيا به نظر شما آنها تنها رهبران کورد بودند يا نوعی از رهبری اپوزسيون ايرانی؟
ـ بدون شک قتل خاصه دکتر قاسملو ضربه جبران ناپذيری برای اپوزيسون ايران بود. پس از دهها مصاحبه با فعالان سياسی ايرانی در تبعيد، من به اين نتيجه رسيدم که قاسملو میتوانست نقش يک رهبر محبوب ملی را به راحتی ايفا کند.
* شما از دست دادن قاسملو و شرفکندی را به عنوان فرصتی استثنائی نام بردهايد که میتوانستند رهبرانی ملی برای ايران باشند، آيا در رهبران کنونی کورد ايران میتوان چنين خصوصياتی يافت؟
ـ متاسفانه من با رهبری امروز کرد آشنايی چندانی ندارم. اما بدون شک برای هر گونه تغيير و ايجاد جنبش فراگير در ايران، کردها از مهمترين عناصر موفقيت هستند.
* خانوادهها و بازماندگان ميکونوس تا چه حد حقوق خود را از طريق دادگاه دنبال کرده و موفق شدهاند؟
ـ برای آنکس که عزيزش را از دست میدهد، هيچ موفقيتی کافی نيست. با اينهمه دادگاه ميکونوس خاصه در مقايسه با بقيه دادگاههايی که در مورد قتلهای رژيم ايجاد شدهاند موفقترين نمونه است.
* اين کتاب شما تا چه اندازه میتواند در آينده نقش سندی بر محکوم کردن بيش از پيش جنايات مسئولان و حکومت جمهوری اسلامی در تروريزم بينالمللی ايفا کند؟
ـ آرزوی بزرگ من اين است که اين کتاب در آينده نيز همچنان خواندنی بماند.
* منظورتان از نوشتن کتاب در قالبی ادبی چه بود؟ آيا ميخواستيد اثرتان سياسی نباشد، يا بيشتر در مورد القاء آن به مخاطب توجه کردهايد؟
ـ مسلما يک نويسنده بايد با موضوع کار خود رابطه قوی حسی داشته باشد تا از پس نوشتن و کار کردن بر روی آن برآيد.
* با تشکر دوباره از شما
ــ منبع: خبرنامه گويا

