1 – توماس جفرسون رئيس جمهور دمكرات و آزادى خواه آمريكايى ميگويد: «اگر مُخير باشم كه بين حكومتى بدون مطبوعات و مطبوعاتى بدون حكومت يكى را انتخاب كنم لحظه ايى در گزينش دومى شك نخواهم كرد» مطبوعات اينهى تمام نماى افكار ، مطالبات و خواستههاى شهروندانند. مطبوعات مستقل واسطههاى اگاهى شهرياران از احوال شهروندانند. اين گفته ترجيعبند تمامى نظامهاى دمكراتيك و مردمسالار است كه در چند سال اخير همگام با وزيدن بادهاى رفُرم در خرداد 76 نقل تمامى مجالس و محافل بود. در بهار مطبوعات ، كُردستان نيز سهمى ازاين نسيم بُرد. هفتهنامههاى پيام مردم، روژههلات و آشتى در سبد فرهنگى خانوارها جا خوش كردند. تيراژ بالاى اين هفتهنامهها نشان از اقبال عمومى به آنها بود اما ديرى نپاييد كه قفل توقيف بر درب آنها زده شد و ناكام جوانمرگ شدند. دراين ميان عدهاى رهسپار زندان و برخى ديگر جلاى وطن كردند، محمد صديق كبودوند نشان يازده سال زندان گرفت و هماينك پشت ميلههاى اوين پنجمين سال بازداشت را بدون حتى يك ساعت مرخصى سپرى مينمايد. گردانندگان آشتى و روژههلات نيز عطاى روزنامهنگارى را به لقايش بخشيدند !
پس از يك دوره سكون و فضاى گورستانى كه البته درآن وانفسا تنها جريدهى دولت در منطقه كه بخت با وى يار بود بسان يك بولتن خبرى اخبار و گزارشهاى ادارات را منتشر مى ساخت كه البته برآنان حرجى نيست.
اندكى بعد چند جريدهى ديگر بر پيشخوان دكهها جاى گرفتند و اين بارقهى اميد شكل گرفت كه گويا بهارى ديگر در راه است ، اما اندك اميدى كه به گرمى اين بازار ميبود بر باد خيال رفت. هفتهنامههايى چون ؛ نداى گروس ، سوران و ديار كهن كه ميخواستند متفاوت باشند نتوانستند و يانخواستند كامياب شوند. آنچه كه بيشتر بر پيشانى آنها خودنمايى ميكرد اُرگان خبرى ادارات بود نه يك جريدهى مستقل و حرفهايي.
2 – نگارنده به هيچ وجه قصد ورود به مجادله و مباحثهاى كه بين دوستان در نداى گروس و نمايندهى محترم سنندج، كامياران و ديواندره بود ، نداشتم . اما بهدور از انصاف و اخلاق دانستم كه دراين شرايط كه تن نحيف مطبوعات كُردى زير طوفان بادهاى ناميميون قرار دارد سكوت كرده و نظارهگر باشم. از باب اينكه چندصباحى در نشريات منطقه قلم زدهام نكاتى چند را با نمايندهى شاكى درميان ميگذارم. اميد كه قبول اُفتد.
همگان نيك ميدانيم كه فقر ، بيكاري، اعتياد و ... در منطقه بيداد ميكند.به راستى آيا نمايندهى محترم هيچگونه دغدغه دراين خصوص نداشتهاند كه با فراغ بال تنها مشكل اساسى كُردستان را نداشتن مجوز نشر مطلب به زبان كُردى در نشريهى نداى گروس دانستهاند و عريضهى شكايت بر ديوان ارشاديان بُردهاند و از آنان داغ و درفش خواستهاند و زنهار دادهاند كه با اين قلم به دستان مُزد بگير غربزده برخورد كنند !!!
بهراستى جناب آقاى كرمى آيا از مسايل ريز و درشتى كه دراين استان ميگذرد آگاهيد يا نه؟! اگر عالم به آن نيستيد عُذر بدتر از گناه و اگر عالميد به آن پس چشم بستن بر هزاران اقدام غيرقانونى ، قانونشكنى و ... چوب حراجى است بر رنجها و مرارتهاى اندك جماعت جريدهنويس.
جناب آقاى كرمى ! بد نيست بدانيد كه مطبوعات بايد در چاپ مطالب ، اخبار و مقالات آزاد بوده و از هرگونه سانسور، حذف و ترس بهدور باشند. مطبوعات افشاگرند كه مانع قربانى شدن آزاديها شده و راه را بر هيولاى استبداد ميبندند. اين احتمال وجود دارد كه اخبارى غير واقعى و كذب منتشر شود اما نبايد به صرف غير واقعى بودن و كاذب بودن خبر حكم به داغ و درفش دادن آن نشريه داده شود. سدّ كردن آزادى گفتار و نوشتار كارى نفرتانگيز و تنفرزا است .
جناب آقاى كرمى ! اگر وكيلالدوله هستيد حرجى بر شما نيست و انتظارى هم نيست كه ذات وكيلالدوله بودن همين است. اما اگر وكيلالملّه هستيد پس خواستها و مطالبات مردم را بشنويد و فرياد رساى انان باشيد نه استخوانى در گلو !
مشكلات و معضلات كُردستان اندك نشريههاى كُردى – فارسى نيست. بلكه بيتفاوتى ، فراموش كردن وظايف نمايندگى ، استفاده از رانت قدرت و اقدامات پوپوليستى است.
حافظ از خصم خطا گفت نگيريم براو وربهحق گفت جدل با سخن حق نكنيم

